تاثیر متقابل جوامع اسلامی و نقش فعال زنان در فضای عمومی و خصوصی | ||
|
||
|
||
چكيده
این مقاله مطالعهای پژوهشی به روش تحلیلی– توصیفی درباره تاثیر متقابل جوامع اسلامی و نقش فعال زنان در فضای عمومی و خصوصی میباشد. نگاه دین اسلام بر حفظ حجاب و تکلیف آن برای مردان و زنان نیز در شهرهای اسلامی موجب تفاوتهایی در فعالیتهای عمومی زنان و مردان و حضور آنها در فضاهای عمومی شهری شده است. جدایی گزینی عرصه فعالیت زنان و مردان در شهرها نتیجه این مقررات دینی اسلامی است. آیا در جوامع اسلامی زنان میتوانند در فضاهای عمومی همانند عرصه خصوصی حضوری فعال داشته باشد؟ آیا اسلام محدودیتی برای فعالیت زنان در جامعه قائل است؟ با توجه به آيات قرآن كريم که نشانگر نقش مؤثر زن در اجتماع است و به زن مسلمان مىآموزد كه در جامعه حضورى فعالانه و مؤثر داشته باشد. آیا فضاهایی برای حضور زنان در جامعه طبق اصول و موازین اسلامی طراحی شده است؟ حضور زنان در جامعه و مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی بدون تعامل با مردان امکانپذیر نخواهد بود. آیا اصول و شرایطی وجود دارد که زنان و مردان در تعامل با یکدیگر باشند؟
واژههاي كليدي: فضاهای عمومی، جوامع اسلامی، زن |
1– مقدمه
آيات قرآن كريم در كنار سيرهى مسلمانان صدر اسلام، نشانگر نقش مؤثر زن در اجتماع است و به زن مسلمان مىآموزد كه در جامعه حضورى فعالانه و مؤثر داشته باشد و رسالت خويش را در كنار رسالت خطير تربيت فرزندانى مؤمن و متعهد، با حضور در صحنههاى مختلف اجتماعى به انجام رساند. اما بر اساس یافتهها میتوان گفت که در فضای شهری مکانی برای مشارکت اجتماعی زنان طراحی نشده که بر اصول اسلامی پایبند باشد. هویت فردی زنان از مجموع هویتهای اجتماعی و هویت شخصی آنها تشکیل میشود. روشن است که اقتدار و استقلال اقتصادی و شخصیتی زن تحصیلکرده و شاغل، توازن سنتی خانواده را که بر اقتدار و سلطه مرد استوار است برهم میزند. با این حال، مادران شاغل خواهان ارزش نهادن دولت، جامعه و خانواده به فعالیت اجتماعی و اقتصادیشان و تعاریف جدیدی از نقشهای خانوادگی هستند که مبتنی بر همکاری زن و شوهر در انجام امور خانه و تربیت فرزندان باشد و نه استثمار زنان. در جهت بهبود روند زندگی در جوامع اسلامی طبق دستورات اسلام تدابیری در حوزه حضور زنان در فضاهای عمومی و خصوصی به صورت تواما باید صورت پذیرد تا خانوادهها دچار گسست نشود.
مفاهیم عمومی و خصوصی را میتوان با اصطلاحات جمعی و فردی تفسیر نمود. به عبارت دقیق، عمومی به محیطی گفته میشود که در تمام اوقات در دسترس همگان بوده، مسئولیت تعمیر و نگهداری آن مسئلهای جمعی است. خصوصی به محیطی گفته میشود که دسترسی آن تنها برای فرد یا افرادی خاص آزاد است، همچنین همین افراد مسئولیت تعمیر و نگهداری آن را بر عهده دارند.
مفاهیم «عمومی» و «خصوصی» را میتوان به طور نسبی به عنوان گسترهای کیفی از فضای معماری قلمداد کرد. بسته به این که دسترسی یک فضا چگونه است، نگهداری و مسئولیت آن به عهده کیست و رابطهای که آن فضا با مالکیت خصوصی یک فرد یا اداره جمعی یک گروه دارد چگونه است، آن فضا در این گستره (بین عمومی و خصوصی) جای خود را مییابد. ممکن است بیشتر عمومی باشد یا بیشتر خصوصی (ادوارد، 1390).
2- شهر اسلامی
شهر اسلامی به شهرهایی اطلاق میشود که در سرزمینهای دارای فرهنگ و اعتقادات نشأت گرفته از دین اسلام ایجاد شده یا رشد یافتهاند: «شهرنشینی و شهرهای اسلامی، دورهای مشخص و محدود (چهارده قرن پیش تاکنون) را در بر میگیرد و با کمال شگفتی در سه گوشه جهان کم و بیش مهم و باستانی گسترش یافته است.
این شهرها در ویژگیهای کالبدی و اجتماعی متأثر از حاکمیت فرهنگ اسلامی یا حکومتهای اسلامی اشتراکهای زیادی دارند. از نظر محققان، تنها قرار گرفتن شهرهای مورد بررسی در حیطه فرمانروایی مسلمانان، برای اطلاق شهر اسلامی کافی نبوده و شناخت وجود تمایز بین شهر اسلامی و شهرهای قدیمی در سرزمینهای اسلامی و سایر شهرهای خارج از قلمرو اسلامی نیز مورد توجه است. اهمیت دین اسلام و فرهنگ اسلامی در شکلگیری الگوی خاصی از زندگی شهری در بخشی از جهان با تاریخ معماری، اجتماعی و سیاسی مشخص سبب شده که محققان با در نظر گرفتن ویژگیهای عام شهر در تعیین شهرهای اسلامی، مبنایی را برای مطالعات خود فراهم سازند.
مطالعات شهری که با هدف توضیح و توصیف وضعیت شهرها در جهان اسلام انجام میشود. در چارچوب مفهومی شهر اسلامی قرار میگیرند. براساس این مفهوم، اسلام دینی ذاتاً شهری پنداشته میشود که با زندگی شهری هماهنگ شده و مقرراتی برای تنظیم جوامع شهری ارائه میکند. بنابراین نخستین عامل تعیینکننده شکل شهر در نظر گرفته میشود.
ویرث معتقد است که در گستره جهان اسلام، شهرها در داشتن چند خصیصه شامل شبکه معابر هزار تو، کوچههای بن بست، منازل دارای حیاط درونی، محلههای مستقل و بازار، مشابه هستند (مومنی، 1378). اهلرز نیز در بررسیهای خود مدلی از شهر اسلامی ارائه کرده که ویژگیهای آن عبارتند از:
- وجود سلسله مراتبی از کارکردها با مسجد آدینه (کارکرد دینی) و بازار (کارکرد اقتصادی و قلب فعالیتهای کسب و کار سنتی) به عنوان هسته مرکزی هر شهر اسلامی.
- وجود سلسله مراتب بازرگانی و پیشهوری در درون بازار (به طوری که نه تنها نظم و ترتیب مشخصی از فعالیتهای کسب و کار و صنفبندی در سراسر مجموعه بازار به چشم میخورد بلکه از نظر بازرگانی نیز، دکانها با کالاهای مرغوب و طراز اول در مجاورت هسته مرکزی بازار ،گذرگاه یا راستههای معتبر قرار داشتند و داد و ستدهای کم ارزشتر در فاصله دورتری از مرکز بازار جایگزین میشدند.
- وجود محله های مسکونی درون شهری (کارکرد مسکونی) با جداییگزینی مناسب و هماهنگ با تفاوتگذاریهای اجتماعی، دینی و … مردم شهر.
- وجود تأسیسات و استحکامات نظامی- دفاعی (کارکرد دفاعی) مانند حصار، برج، دروازهها، بندها و دربندها محلهها.
- مشخصات خاص دیگری نظیر گورستانها و بازارهای دورهای بیرون بازوی شهر (اهلرز، 1373).
3- عرصههای عمومی شهر
در شهرهای اسلامی، فضاهای عمومی محدود به مسجد، بازار و حمام میباشد. در این شهرها فضاهای عمومی به نسبت فضاهای خصوصی بسیار اندک بود. این وضعیت ناشی از تمایلات اجتماعی افراد برای خلوتگزینی و اهمیت خانه و خانواده در گذران اوقات فراغت است. «به غیر از مسجد و دارلحکومه، ساختمانهای رسمی دیگری که بر روی خلق الناس باز باشد، وجود نداشت» (کاستلز، 1380: 39).
کاهش اهمیت و تعداد فضاهای عمومی در شهرها، ریشه در آداب اجتماعی و اعتقادی جامعه اسلامی داشت. «سادگی نظام جدید فرهنگی که محتوای آن، همه در کتاب آسمانی مسلمانان مورد اشاره قرار گرفت، باعث کم شدن فعالیتهای اجتماعی گردید. از این رو شهرهای عربی پیچیدگی شهرهای هلنی و رومی را نداشتند. رفتارهای فردی و اجتماعی مسلمانان همواره متأثر از آموزههای دینی آنان است. این رفتارها در مناسبات اجتماعی ساکنان شهرها نیز تظاهر مییابند. گرچه نوع این تأثیرها و میزان آن در همه شهرها یکسان نیست. ولی ردیابی آنها برای شناخت مشابهتها و تعریف برخی الگوهای رفتاری خاص برای ساکنان شهرهای اسلامی امکانپذیر است.
همبستگیهای قومی و خانوادگی که ریشه در تأکیدهای شرع اسلامی بر صله رحم دارد، موجب اولویت دادن به خون و نسب در همکاریهای اجتماعی در شهرهای اسلامی شد. تأکیدهای دین اسلام بر حفظ حجاب و تکلیف آن برای مردان و زنان نیز در شهرهای اسلامی موجب تفاوتهایی در فعالیتهای عمومی زنان و مردان و حضور آنها در فضاهای عمومی شهری شده است. جداییگزینی عرصه فعالیت زنان و مردان در شهرها نتیجه این مقررات دینی اسلامی است .
فضاهای عمومی در شهرهای اسلامی برخلاف سایر شهرهای غیراسلامی شامل مساجد و مکانهای دینی است که میزبان حضور عمومی ساکنان شهرهاست. اعتقادهای دینی درباره حکمروایان و پذیرش آنها توسط مردم هر چند اغلب مصداق آیات و روایات نبودهاند، ولی زمینه اعتماد عمومی به حاکمان و کاهش اهمیت تشکیل صنوف در شهرهای اسلامی را فراهم آورده است. براساس این یافته میتوان گفت که در فضای شهری مکانی برای مشارکت اجتماعی زنان طراحی نشده که بر اصول اسلامی پایبند باشد.
تجزیه و تحلیل دقیقتر دگرگونی شهرهای شرق اسلامی در چارچوب مکانی زمانی، روشن میسازد که از سده نوزدهم به این سو، اصولاً شهر شرقی اسلامی با ویژگیهای سنتی آن شاید فقط به طور بسیار مشروط وجود داشته است. زیرا در شمال آفریقا، خاورمیانه، آسیای مرکزی و در شبه قاره هند، به همراه تسلط استعمار و امپریالیزم فرانسوی، روسی و انگلیسی، دگرگونسازیهای ژرفی در فرهنگ و پیکر بومی شهر شرق اسلامی روی داده است. سیاست دوگانگی شهر سنتی و مدرن از این زمان آغاز گشته است (اهلرز، 1373).
گسترش ارتباطات کشورهای اسلامی با اروپا و آمریکا سبب رواج الگوها و خصایص جدیدی در زمینه شهرسازی و معماری شهرها شد که با ماهیت شهرهای قبل تفاوتهای چشمگیری داشت. در این تأثیر اعتقادات اسلامی به پررنگی دوره قبل از استعمار نبوده، پایان رونق حیات شهر اسلامی سنتی محسوب میگردد.
4- ویژگیهای جوامع اسلامی
خلوتگزینی خانواده و افراد در زندگی خصوصی و جدایی بین عرصههای فعالیت زنان و مردان خصیصه مشترک اکثر اجتماعهای اسلامی است که در برخی فرهنگهای پذیرنده اسلام، ریشهای قدیمیتر از حاکمیت اسلام دارد. اهمیت خانواده و لزوم پاسداشت آن در اسلام و نیز تمایل افراد به دور نگهداشتن خلوت خود از دید دیگران، سبب جدایی بین عرصههای عمومی و خصوصی در شهرهای اسلامی شده است. تمایز ساختاری بین مکان بازار و محلهها و نیز تفاوت بین نمای بیرورنی و اندرونی منازل و حتی تفاوت بین بین مکان سکونت و خلوت اهل خانه و مهمانان در شهرهای اسلامی ناشی از این رفتار است.
اسلام، خانواده را به عنوان واحدی بین فرد و اجتماع و صاحب و منتقلکننده اموال پذیرفته بود. خانواده حق داشت پس از تأمین آب ضروری و بهداشت اولیه از طریق اجتماع، درب خانه خود را بر روی اغیار ببندد. فرد تقاضای خلوت کامل در خانه خویش داشت و چنین تقاضایی نیز برآورده میشود (کاستلز، 38:1371). اسلام بر خصلت پوشیده و محفوظ بودن زندگی خانوادگی تأکید داشت. خانهها تقریباً هموار و در یک سطح ساخته میشد. شهر شامل مجموعهای از خانهها میشد که نمای بیرونی آنها شکل و فضای داخلی یا اهمیت آنها را نشان نمی داد. خیابان ها تنگ و تاریک (به عرض دو متر) بود. این خیابانها تا جلوی ورودی خانهها ادامه مییافت، ولی هیچ تصویری از ماهیت یا ابعاد محله به دست نمیداد (بنه ولو، 1369: 10).
دور ساختن زنان از فعالیتهای اقتصادی و نه خصوصی فعالیت در بازار سبب محدود شدن حضور زنان در فضاهای عمومی و در کنار مردان شده است. اغلب زنان نیز تمایل زیادی به حضور در خانه داشتند. آزادی فعالیت مردان در شهرهای اسلامی بسیار بیشتر از زنان بود. حمامهای عمومی مهمترین فضای عمومی برای زنان محسوب میشد که از آن برای گفتگو و دید و بازدید استفاده میکردند. با وجود این در فضای خانهها آزادی زنان افزایش مییافت. حفظ پوشش زنان و دوری از انظار بیگانگان اصول رفتاری نشأت گرفته از اجرای مقررات دینی اسلام با پذیرش و تأیید آن در جامع اسلامی است که در پیدایش تفکیک فضای بین عرصه فعالیت زنان و مردان نقش اساسی داشته است. تأکید بر خلوت خانه و خانواده سبب شد که در صورت امکان و با توجه به دوری و نزدیکی مهمانان، از آنان در جاهای مختلف خانه پذیرایی میشود. دوستان و سایر مردانی که به هر دلیل به ملاقات اهل خانه میآمدند، در اطاقهای بیرونی پذیرایی میشدند. اطاقهای اندرون یا حرم، خلوتگه خانواده محسوب میشد (کاستلز، 1371: 40).
قوائد حجاب اسلامی از دلایل تفاوت بین جامعه اسلامی و غیر اسلامی در حیات اجتماعی زنان در شهرهاست. این قوائد منجر به کاهش تعداد زنان در عرصههای عمومی نظیر خیابانها و مراکز محلهها نسبت به مردان میشود. چنانچه ابولقد در شهرهای مختلف هند مسلمان مشاهده کرده «نسبت مردان به زنان در خیابانها و مکانهای عمومی در مناطق مسلماننشین شهرهای هند بیشتر از مناطق هندونشین است» (احمدی،1390).
5- خانواده و تحولات آن در عصر جهانی شدن
جهانی شدن پدیدهای است چند بعدی که هر یک از ابعاد آن میتواند بر خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی تأثیرگذار باشد. یکی از عمدهترین تأثیرات جهانی شدن در نهاد خانواده، دگرگونی نقشهای سنتی و ثابت و از پیش تعیین شده اعضای خانواده است. نقشهای محول بر مبنای ازدواج سنتی که برای مرد نانآوری و حضور در فضای خارج از خانه و برای زن نقشهای خانگی بود، دستخوش تغییر شده است.
مرزهای تقسیم کار سنتی مبتنی بر جنسیت، با افزایش سطح آموزش زنان و حضور آنان در جایگاههای شغلیای که در گذشته در انحصار مردان بود و در مقابل با افزایش مشارکت مردان در امور خانگی نظیر نگهداری از کودکان، به تدریج متزلزل میشود. آمارها نشان میدهند که در ابتدای هزاره جدید، برای نخستین بار، آمار زنان شاغل از مردان در جامعه انگلستان فزونی گرفته است. بدینسان حضور گسترده زنان شاغل در زندگی اجتماعی، تغییر و تنوع شکلهای ازدواج در جوامع غربی، تنزل جایگاه ازدواج در شکل سنتی آن، جایگزینی نقشهای اکتسابی به جای نقشهای محول برای زنان در فضای فرهنگی و کاهش تأثیر ازدواج در فرآیند هویتیابی فرد از جمله پیامدهای تغییر نقش در عصر جهانیشدن است (گیدنز، 1373، 1382: 56-55) و (تافلر، 1370: 308-288).
جهانیشدن جایگاه و موقعیت زنان در خانواده و اجتماع را دگرگون ساخته است. گسترش جنبشهای فمینیستی فراملی، افزایش ورود زنان به عنوان نیروی کار در نظام اقتصادی، اشاعه و گسترش تساویطلبی جنسیتی و مفاهیم حقوق بشر به ویژه حقوق زنان و عدالت جنسیتی از ثمرات جهانی شدن برای زنان محسوب میشود که ساختار پدرسالاری را در جوامع در معرض تهدید قرار داده است.
اما در مقابل، سیاستهای تعدیل ساختار اقتصادی و تأثیرات مخرب زیست محیطی بیشترین فشار را بر زنان به عنوان اقشار فرو دست تحمیل، زنان و کودکان را به قربانیان اصلی خشونت اجتماعی و فرآیند جهانیسازی زنانه کردن فقر تبدیل میکند.
یکی از پیامدهای آسیبشناختی فرآیند جهانی شدن پدیدهای است که شاید بتوان از آن با عنوان بحران هویت در خانواده یاد کرد، زیرا ارزشهای حاکم بر خانواده دچار تغییراتی اساسی شده است. در عین حال، با تنوع یافتن عوامل جامعهپذیری و به وجود آمدن نوعی آزادی در شکل دادن به هویت در کنار فقدان مدیریت لازم در فرآیند شکلگیری هویت، جانشینی برای ارزشهای خانوادگی تضعیف شده، ارائه نشده است.
6- چارچوب مفهومی
هویت فردی زنان از مجموع هویتهای اجتماعی و هویت شخصی آنها تشکیل میشود. هویت اجتماعی تعریفی است که فرد از خود براساس عضویت در ردهها و گروههای گوناگون اجتماعی میکند و هویت شخصی به تعریف باز اندیشانه فرد از «خود» اطلاق می شود.
هویت شخص، هویتی اولیه و بنیادی و الگویی برای فهم همه هویتهای بعدی است. جنسیت مهمترین عاملی است که به تجربه فرد سامان میدهد و آن را در خویشتن ادغام میکند (جنکینز، 1381: 84).
ارتباط خلاق با دیگران و با دنیای عینی یکی از مولفههای اساسی رضایت روانی است. هرگاه افراد نتواند خلاقانه زندگی کنند، دچار افسردگی و نابسامانی روانی میشوند. برخورداری از محیط امیدوار کننده در اوایل زندگی، به ویژه دوران کودکی، شرط لازم برای ظهور و توسعه تلاشهای خلاق است. تحقیقات جامعهشناختی در کشورهای گوناگون نشان داده که میزان برخورداری از این محیط و نحوه اجتماعی شدن برای دختران و پسران یکسان نبوده است (رید، 1380).
معمولاً افراد، به ویژه زنان، نقشهای اجتماعی متعددی بر عهده دارند که تابع عضویت آنها در نهادها و گروههای گوناگون است و هر کدام وجهی از هویت آنها را میسازد. اما برخی از این نقشها و هویتها اعتبار و اهمیت بیشتری برای آنها دارد. هویت اجتماعی مسلط همان است که ارزش و اهمیت بیشتری برای فرد دارد و غالب اوقات فرد خود را با آن تعریف میکند (جنکینز، 1381: 260).
هویتی که برای بازنمایی«خود» مورد استفاده قرار میگیرد با تجربیات، ارزشها، نگرشها، انتظارات، اهداف، نیازهای جاری و دانش پس زمینهای فرد ارتباط دارد. «خود» ی که در موقعیتهای واقعی نمود مییابد سیال و تغییرپذیر است؛ یعنی دارای ترجیحات تغییرپذیر است، اما خود آرمانی پایدارتر است، بنابراین، خود آرمانی شخص که مبتنی بر ارزشها و نگرشهای اوست، هم در هویت نقشیِ مسلط و هم در هویت شخصی نفوذ دارد ( ترنر، 1381: 10؛ گیدنز، 1382: 102). یکی از منابع مهم ارزشی و نگرشی، باورهای دینی است.
روش زندگی نیز با هویت شخصی ارتباط دارد زیرا روایت خاصی را که فرد برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران مجسم میسازد و مستلزم تصمیمگیریهای روزانه درباره نحوه پوشش، مصرف، کار و فراغت است (گیدنز، 1382: 121).
در سطح نهادی، نهادها و سازمانها عامل تعیین هویتاند و قدرت و سیاست مستتر در آنها در ردهبندی و گروهبندی و هویتسازی افراد نقش مهمی دارد. یکی از نهادهای اجتماعی زبان است که شاخصی از نظم تحمیلی است و به شکل مقررات، قواعد و روایت ها رخ مینماید. تعیین هویت در چارچوب نهاد اجتماعی صورت میگیرد و نقشهای اجتماعی هویتهای نهادی شده، هستند. اما میزان هویتسازی و اثرگذاری بر رفتار مردم به توافق میان افراد و نهادها و سازمانها بستگی دارد. هویتها در صورتی از نهادهای مسلط ناشی میشوند که کنشگران، این هویتهای نهادی را درونی کنند (جنکینز، 1381: 216).
در روایت زندگی اغلب زنان مذهبی دارای تحصیلات عالی، ناهماهنگی و عدم انسجام دیده میشود. این زنان از سویی در دوران کودکی، براثر تربیت مذهبی، بعضی از ارزشها و هویتهای سنتی زنانه را درونی کردهاند و از سوی دیگر، با ورود به دانشگاه و مواجهه با ارزشها و نگرشهای جدید، یاد گرفتهاند که برخوردی تأملی و نقادانه با امور داشته باشند و دنبال شیوههای جدید فکر و علم بروند. اما این ایدهآل ها و اهداف جدید با باورهای قبلی و نیز با واقعیات زندگی آنها در تضاد قرار میگیرد. این امر منشأ تنش و ناهماهنگی در تعاریف و هویت آنها میشود، در نهایت، به تضاد و آشفتگی اهداف و ایده آلها منتهی میگردد. این وضعیت در میان زنان دارای تحصیلات بالاتر (کارشناسیارشد و دکتری) کمتر دیده میشود زیرا آنان بعد از مدتی، با بالا رفتن آگاهی و قدرت تشخیص و نقدشان، مرحله آشفتگی و گذار را سپری میکنند و، با تأمل و بازاندیشی، مجدداً به ارزشها و هویتی منسجم و در نهایت زندگی پربارتر دست مییابند.
در دهههای اخیر، بهرهمند شدن بیشتر زنان از تحصیلات دانشگاهی و روی آوردن آنها به فعالیت اقتصادی، به ویژه در شهرهای بزرگ؛ ارزشهای جدیدی را در حوزه خانواده ایجاد کرده و باعث دگرگونی مناسبات زناشویی و خانوادگی و ارتقای جایگاه اقتصادی و اجتماعی زنان و ایجاد هویتهای جدید برای آنان شده است.
با وجود آنکه بیشتر زنان تحصیلکرده و شاغل به نقشهای اجتماعی جدید خود ارج مینهند، هویت اجتماعی جدید آنها با موانعی مواجه میشود که فرهنگ سنتی و قوانین بر سر راهشان قرار داده است. این مسئله باعث میشود که فعالیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی زنان در خارج از خانه مهم تلقی نشود و ارزش آنها کماکان با نقشهای مادری و همسری سنجیده شود.
روشن است که اقتدار و استقلال اقتصادی و شخصیتی زن تحصیلکرده و شاغل، توازن سنتی خانواده را که بر اقتدار و سلطه مرد استوار است بر هم میزند. با این حال، مادران شاغل خواهان ارزش نهادن دولت، جامعه و خانواده به فعالیت اجتماعی و اقتصادیشان و تعاریف جدیدی از نقشهای خانوادگی هستند که مبتنی بر همکاری زن و شوهر در انجام امور خانه و تربیت فرزندان باشد و نه استثمار زنان (کیان، 42:1375(.
7- نقش زنان در جامعه از منظر قرآن کریم
زن از نگاه قرآن عضوى موثر در اجتماع است و بايد مانند مردان در مسائل مهم اجتماعى نقشآفرينى كند. تاريخ اسلام نيز شاهد اين معناست كه زنان مسلمان از صدر اسلام همواره فعالانه در جامعه حضور داشته و در كنار مردان نقش مهمى در امور اجتماعى و مخصوصاً در گسترش اسلام ايفا كردهاند. نگاهى به زندگى حضرت خديجه (س) اولين بانوى بزرگ اسلام و كمكهاى بىدريغ وى به رسول خدا (ص) در پيشبرد اسلام و نيز نقش دخت والاى آن حضرت فاطمه (س) در دفاع از مقام ولايت و همچنين نقش زينب كبرى (س) در واقعهى كربلا و وقايع پس از آن اين فرهنگ ناصواب يا تعصب خام و مانند آن به مردان چنين تلقين مىكند كه نمىتوانيد با يك زن در يك مؤسسه همكارى كنيد يا زن در جامعه نمىتواند حضور فعّال داشته باشد. قرآن كريم با اين آيه به زدودن اين تعصبات جاهلى حكم مىكند (جوادى آملى، 1375:394). در نهايت مىتوان گفت كه آيات قرآن كريم در كنار سيرهى مسلمانان صدر اسلام، نشانگر نقش مؤثر زن در اجتماع است و به زن مسلمان مىآموزد كه در جامعه حضورى فعالانه و مؤثر داشته باشد و رسالت خويش را در كنار رسالت خطير تربيت فرزندانى مؤمن و متعهد با حضور در صحنههاى مختلف اجتماعى به انجام رساند.
7-1- شرایط تعامل زنان و مردان
حضور زنان در جامعه کنونی و مشارکت آنان در فعالیتهای اجتماعی نیز بدون ارتباط با مردان و تعامل با آنان امکانپذیر نخواهد بود. بر این اساس مشارکت زنان در جامعه اسلامی باید طبق اصول اخلاقی زیر باشد.
آیات قرآن، مردان و زنان مؤمن را به کوتاهکردن نگاه از چیزهای حرام امر فرموده است. غض بصر که در قرآن به آن اشاره شده است، به معنای بستن دیدگان نیست بلکه خودداری از نگاه فتنهانگیز میباشد. به تعبیر دیگر، از نگاه که عمل چشم است، منع نشده و نفرموده نگاه نکنید بلکه به یک امر مثبت، یعنی فرو نهادن دیده فرمان داده شده است.
یکی دیگر از آداب مشارکت، پرهیز از مصاحفهکردن و از دست دادن است؛ دین اسلام برای این که فضای اسلامی، فضای پاکیزهای باشد و هرگز به عفاف و پاکیزگی محیط اسلامی خدشهای وارد نشود، لمس بدن نامحرم را به هر شکلی که باشد، حرام کرده است. سماعه میگوید: از امام صادق (ع) دربارهی حکم دست دادن مرد با زن پرسیدم؟ ایشان فرمود: دست دادن مرد با محارم خود، چون خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر، خواهر و.. بدون مانع چون لباس، دستکش و به طور مستقیم و با مباشرت اشکال ندارد و با زنهای نامحرم دستدادن همراه نوعی پوشش و بدون فشار، بیاشکال است (المجلسی، 1412 ؛ الحر العاملی، 1427).
یکی از آداب معاشرت جلوگیری از خلوت کردن زن و مرد نامحرم است که در روایتهای بسیاری، از آن منع شده است. علی (ع) فرمود: هیچ مردی نباید با زن بیگانهای خلوت کند که در این صورت، شیطان سومین فرد آنان خواهد بود (النوری الطّبرسی، 1408 ه.ق، 14/264؛ الترمذی، 1403ه.ق، 2/319).
آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این پرسش که آیا اشتغال زنان در اداراتی که محل مراجعهی مردان است، جایز میباشد؟ پاسخ میدهد: با رعایت شؤون اسلامی اشکالی ندارد (مکارم شیرازی، 1372). امام اسلام گفت و گویی که هزل و لغب به همراه دارد و با نوعی مغازله و فتنهانگیزی همراه است را ممنو ع میداند. شوخی زن و مرد نامحرم در هر جا و به هر عنوان، عملی ناپسند و غیرمجاز خواهد بود. سر مطلب نیز این است که شوخیها، مطایبات و طنزگوییها، یا از ابتدا به قصد لذت بردن است یا در ادامه و نهایت به آن منجر میشود و افزون بر این که سبب فرو ریختن دیوار شرم و حیا میان زن و مرد نامحرم میگردد، حریم عفت و پاکدامنی را متزلزل میکند. براساس این ادب اجتماعی، نباید زنان و مردانی که در محل کار و دانش، در اداره و دانشگاه، با نامحرم سروکار دارند، به بهانهی همکار بودن یا استاد و شاگرد بودن بیش از آن چه لازمهی اشتغال و اقتضای کار، درس و بحث آنان است، رابطهی عاطفی و صمیم داشته باشند؛ لذا، برای مردان و زنان شایسته است، از پرگویی، پرداختن به سخنان طنز و شوخی که ضرورتی ندارد، پرهیز نمایند.
حضرت علی(ع) میفرماید: هر کس خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید بدگمان به خویش را ملامت نماید (عبده، بی تا، 4/41؛ الحرانی، 1429). شخص مومن، موظف است به ملاک ها و معیارهای ارزشی جامعه احترام بگذارد و به بایدها و نبایدها عنایت کامل داشته باشد تا مورد اتهام عام و خاص جامعه قرار نگیرد مهمترین این بایدها و نبایدها عبارتند از: 1- پرهیز از رفت و آمد در مجالس نامشروع 2- دوری گزیدن از اهل گناه و معصیت، اشخاص لاابالی و بیبند و بار، 3- اجتناب از تقلید رفتار و کردار اهل معصیت.
8- آداب ویژه زنان
قرآن کریم برای رشد و تعالی زن و نیز سالمسازی محیط خانه و اجتماع، حجاب را برای زنان واجب دانسته است. خداوند در یکی از آیاتش، خطاب به خانوادهی پیامبر(ص) میفرماید: ای پیامبر به زنانت و دخترانت و به زنان مومن بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند؛ این برای آنکه شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگیرند [به احتیاط] نزدیکتر است و خدا آمرزنده و مهربان است (احزاب/59).
بنابراین، در تفسیر آیه میتوان گفت: به زنان بگو، جلباب و لباس روپوش خود را از پارچههای ارزان قیمت تهیه کنند، یا آن را به گونهای رها سازند که همهی بدن، از جمله سینه و اطراف گردن آنان را کاملاً بپوشاند و از چشم نامحرمان محفوظ بدارد؛ اگر چنین کنند به پاکدامنی شناخته شده، مورد توجه بیگانگان قرار نمیگیرند و از ایجاد مزاحمت مصون میمانند.
- وجوب حجاب از احکام قطعی اسلام است که همهی فقها بر آن اتفاق نظر دارند. آیتالله بهجت نیز بر این باور است
بانوان وظیفه دارند خود را با چادر، عبا، پیراهن بلند، مانتو، پالتو، روپوش، مقنعه، روسری و هر وسیلهی دیگری بپوشانند. البته دلیلی بر وجوب استفاده از نوعی پوشش ویژه وجود ندارد.
- پوشیدن لباسی که آدمی را انگشتنما کند، منع شده است. رسول خدا (ص) فرمود: هر کس در دنیا لباس شهرت بر تن نماید، خداوند در روز قیامت، لباس مانند آن بر تنش کند. لباس شهرت آن است که با عرف عمومی جامعه ناسازگار باشد و عرف و عادتی باید مراعات گردد که مغایر شریعت اسلامی نباشد (الازدری السجستانی،1421؛ الشوکانی، 1255؛ المجلسی، 1412).
- در آیاتی از قرآن، زنان مسلمان مأمور شدهاند، از تبرج و خودآرایی بپرهیزند و خطاب به زنان پیامبر میفرماید در خانههای خود بمانید و چنانکه در زمان پیشین، جاهلیت میکردند، زینتهای خود را آشکار نکنید (الاحزاب/ 33). آیهی 33 سوره نور سه مورد زیر را از مصداق تبرج میداند:
آشکار ساختن زینتهای پنهان؛ عدم پوشش گردن و جایگاه گردنبند؛ وراه رفتن به گونهای که زینت پنهان آشکار گردد.
قرآن در جای دیگر میفرماید باید روسری خود را بر گردن خویش [فرو] اندازند و زیورهایشان را آشکار نکنند، جز آن زینتهایی که در هر صورت آشکارند (نور/31).
زنی که با آموزههای انبیا رشد نموده، موجودی است که بنای نظراتش را با ساختار مستحکم فردی بنا کرده، راه علم و دانش را در پیش گرفته، بر مبنای علم، عمل نموده و آن چه را که درست میداند، آزادانه بیان میکند.
- ارتباط گفتاری زن و مرد نامحرم براساس فقه اسلامی مجاز شمرده شده است؛ اما قرآن در بیانی زیبا، در عین احترام به استفادهی زن از حق طبیعی خود در سخن گفتن، گفتوگو با دیگران، آنان را از «خضوع در قول» نهی کرده و فرموده است:«فلا تَخضَعن بِالقولِ فَیَطمعَ الذّی فی قَلبِه ی مَرَضً» (احزاب/32)؛ به گونهای هوسانگیز سخن نگویید که بیمار دلان در شما طمع کنند.
ساختار سنتی خانواده که عمدتاً مبتنی بر تفاوتای جنسیتی است در دهههای اخیر، براثر فرآیندهای جداییناپذیر و همبسته اشتغال و آگاهی زنان، پرسش برانگیز شده است. تحصیلات عالی و اشتغال زنان، از سویی موجب کسب ارزشها و نگرشها و برداشتهای جدید میشود و فاز سوی دیگر، با ایجاد دشواری در هماهنگ کردن نقشهای قدیم و سنتی با نقشهای جدید، به بحران هویت اجتماعی زنان، به ویژه در بخشهایی از جامعه که بیشتر در معرض این تغییرات نهادی و فرهنگی قرار گرفته اند، منتهی میگردد.
تحولاتی که در ساختار خانواده و نقشهای زن در درون آن رخ داد، زمینه دگرگونی شخصیت و هویت اجتماعی زنان فراهم شد. تعامل تغییرات نهادی و ساختاری و نهضتهای اجتماعی زنان زمینهساز تأمل و بازاندیشی در ارزشها و آرمانها و نهایتاً هویتهای شخصی و اجتماعی آنان شد (کاستلز، 1380: 177).
9- نتيجهگيري
به نظر میرسد در جوامع اسلامی بر نقش زن آن گونه که خود اسلام اشاره کرده توجه نشده است به همین علت تا قبل از عصر جهانی شدن، زنان در فضای عمومی فعالیت نداشتهاند و شاید آنگونه که باید تاثیر خود را بر جامعه نمیدانستند.به همین دلیل فضاهایی برای مشارکت زنان در جامعه طراحی نشده است. بر این اساس دولت، باید برنامههایی راهبردی مناسبی برای فعالیت زنان و مردان در جامعه در نظر داشته باشد تا طبق آن شهرسازان و معماران بتوانند فضای شهری مناسبی منطبق با اصول دین اسلام طراحی کنند. معنیکردن واژههای «عمومی» و «خصوصی» بر اساس مسئولیتی که این فضاها برای فردی خاص یا برای عموم ایجاد میکند، از این نظر بهتر است که باعث میشود معمار بتواند به راحتی تصمیم بگیرد که چه قسمتی از فضا را چطور طراحی کند تا افراد مقیم آن فضا، بتواند آن را طبق خواست خود درست کنند و در ساختن آن نقشی داشته باشند. «یک فضای امن» محیطی آشنا که کاربر در آن احساس آرامش میکند و میداند هر چیز در کجا قرار دارد و میتواند در آن تمرکز داشته و کسی مزاحمش نشود – نه تنها برای جماعتی چند نفری، که برای هر فرد نیز لازم است. بدون چنین فضایی ارتباط اجتماعی با دیگران نیز ناممکن خواهد بود.̒ چرا که اگر شما فضایی نداشته باشید که بگویید متعلق به شماست، نمیتوانید موقعیت خود را درک کنید. بدون جایی برای بازگشت، هیچ سفری وجود نخواهد داشت. هر کس نیاز به آشیانهای دارد تا به آن بازگردد. در چنین شرایط مطلوبی زنان میتوانند از عهدهی هر دو رسالت خود یعنی تربیت فرزندان صالح و اثرگذاری مطلوب و نقشآفرینی درست در جامعه برآیند.
مراجع
- اهلرز، اکارت (1373)، «شهر شرق اسلامی – مدل و واقعیت»، ترجمه و باز ویرایش: محمد حسین ضیاء توانا و مصطفی مومنی، فصلنامه تحقیقات جغرافیایی، شماره 1، سال نهم.
- احمدی، سیدمهدی و سیدیجربندی، سیده رقیه (1390)، «مشارکت اجتماعی زنان از دیدگاه کتاب سنت و فقه اسلامی»، جامعهشناسی زنان، شماره 1.
- ادوارد. ت. هال (1390)، «بعد پنهان»، ترجمه: دکتر منوجهر طبیبیان، چاپ پنجم، انتشارات دانشگاه تهران.
- بنهولو، لئوناردو (1369) «تاریخ شهر- شهر اسلامی و اروپایی در قرون وسطی»، ترجمه: پروانه موحد، مرکز نشر دانشگاهی تهران.
- تافلر، آلوین (1370)، «موج سوم« ، ترجمه: شهیندخت خوارزمی، چاپ پنجم، نشرنو: تهران.
- تافلر، آلوین (1374)، «شوک آینده»، ترجمه:حشت الله کامرانی، تهران، چاپ دوم، نشر نو.
- ترنر، بریان. اس. (1381)، «شرق شناسی، پستمدرنیسم و جهانیشدن»، ترجمه: غلامرضاکیانی، چاپ دوم ،تهران: نشر سیمرغ.
- جوادی آملی، عبدالله (1375)، «زن در آینه جلال و جمال»، چاپ اول، نشر اسراء.
- جنکیز، ریچارد (1381)، «هویت اجتماعی»، ترجمه: تورج یاراحمدی، تهران، شیرازه.
- رید، الوین (1380)، «آزادی زنان، مسائل، تحلیلها و دیدگاهها، افشنگ مقصودی، گلآذین: تهران.
- کیان، آزاده (1375)، «زن ایرانی، خانواده، دولت و جامعه»، زنان، شماره 39.
- کاستلز، امانوئل (1380)، «عصر اطلاعات»، اقتصاد، جامعه و فرهنگ ، قدرت هویت)، ترجمه: حسن چاوشیان، ج2ت، تهران: طرح نو.
- گیدنز، آنتونی (1373)، «جامعه شناسی»، ترجمه: منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.
- گیدنز، آنتونی (1382)، «در چشم انداز خانواده»، ترجمه: محمدرضا جلالیپور، آفتاب، سال3، شماره29، صفحات57-54.
- مومنی، مصطفی (1378)، «نظری بر شهرشناسی جغرافیایی شهرهای ایرانی اسلامی»، مجله نمایه پژوهش، شماره 9و10.
- مکارم شیرازی، عبدالله (1372)، «تفسیر نمونه»، چاپ بیست و پنجم، انتشارات دارالکتاب اسلامیه: تهران.