افزایش حضور پذیری زنان در شهر
نویسندگان  مریم طائف نیا – ریحانه السادات سجاد
 

 منتشر شده از : مقالات همایش زن،معماری و شهر 
 

چکیده

 

فضاهاي شهري به عنوان تجلي گاه كالبدي شهر بايد نيازهاي اجتماعي شهروندان را برآورده ساخته و بسترهاي لازم را در دسترسي و تأمین خدمات مورد نياز استفاده كنندگان فراهم سازد . در شرایط دنیای امروز دستیابی به یک جامعه پایدار و عادلانه ، بدون مشارکت و حضور فعال زنان امکان پذیر نیست  و این حضور پذیری ارتباط تنگاتنگی با فضاهای شهری دارد. زنان از جمله گروه‌هایی هستند که توجه به ویژگی‌ها و نیازهایشان در طراحی عرصه های عمومی شهری، برای ایجاد انگیزش حضور و برقراری تعاملات متعارف اجتماعی، بیش از سایر گروه‌ها نادیده گرفته شده‌اند. حضور زنان در فضاهای شهری با عوامل متعددی محدود می‌شود. این موانع مشتمل بر مسائل کالبدی فضا ، شرایط فرهنگی ،اجتماعی و… است. برای تأمین عدالت و برابری ، جامعه باید با درک تفاوت در نیازها ، موقعیت و اهداف فرد ، موانع محدود کننده را رفع کند و به آن‌ها امکان حضور و مشارکت اجتماعی برابر را بدهد. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای ، با هدف ارایه انگاره های مؤثر بر حضور و برقراری تعاملات متعارف اجتماعی زنان در عرصه های عمومی شهری و با تأکید بر نیازهای آن‌ها شکل گرفته است و به بازشناسی دلایل محدود کننده حضور زنان و تعاملات اجتماعی می­پردازد در این راستا پس از بیان زمینه های  ارتقا سرزندگی اجتماعی از طریق افزایش حضور زنان در شهر بر مفهوم امنیت به عنوان بنیادی­ترین عامل تاکید می‌ورزد.

 

واژگان کلیدی : زنان، عرصه عمومی شهر، حضور پذیری، امنیت.

  • مقدمه

امروزه نیاز انسان به حضور در جمع و برقراری تعامل معقول، منطقی و متعارف با هم نوعان و گروه های مختلف اجتماعی امری پذیرفته شده است. اما به نظر می‌رسد عرصه های عمومی شهرهای امروزی نیاز انسان‌ها به با هم بودن را بی جواب نهاده‌اند. در واقع فرآیند جنسیتی شدن عرصه های عمومی شهری امکان تبدیل این عرصه‌ها را به بسترهایی ناکارآمد فراهم آورده است. همچنین عدم درک صحیح دست‌اندرکاران، سیاست‌گذاران و طراحان این گونه عرصه‌ها از نیازهای گروه های مختلف اجتماعی برای حضور و فعالیت در عرصه های جمعی، عدم توجه به ویژگی‌های فرهنگی، قومی و مذهبی این گروه‌ها و جایگزین کردن کمیت به جای کیفیت ، در ناکارآمدی عرصه های عمومی شهر امروزی نقش زیادی داشته‌اند.

زنان به هنگام ورود به عرصه های مختلف زندگی اجتماعی وارد فضاهایی می‌شوند که هنجارهای مردانه در آن حاکم است؛ و هنجارهای مردانه هنجارهای برخورد ابزاری با محیط برای رسیدن به هدف است و این درست در مقابل هنجارهای رفتاری زنان در خانه قرار می‌گیرد که خواهان بر قراری ارتباط صمیمانه با محیط پیش و بیش از هر هدف دیگر هستند. محیط عمومی محیط ارتباطات خشک و رسمی است در حالی که زنان به ارتباطات صمیمانه تر و فاقد سلسله مراتب عادت دارند. همین تفاوت هنجاری زنان و مردان در محیطی که پیشاپیش مردانه خلق شده، توانایی و رغبت زنان را برای حضور مؤثر در فضاهای عمومی کاهش می‌دهد(ذکایی، 1391 :29).

طراحی شهری امروز، برخلاف دیدگاه سطحی نگر و یک جانبه دیروز، باید نگرش خود را در جهت طراحی فضاهایی با قابلیت پذیرش ترکیبی از زنان و مردان تغییر دهد. امروزه که زنان نیز به مانند مردان در اجتماع حضور دارند، می‌بایست برای حضور، گذران اوقات فراغت و تردد، امنیت و آسایش لازم را داشته باشند؛ فضاهایی که انعطاف پذیری و امکانات لازم برای حضور، تردد و فعالیت مردان و زنان را فراهم نماید و نقش‌های جدید آنان در فرهنگ امروز را لحاظ نماید (پاکزاد و بزرگ، 1391: 339).

ماهیت جنسی شده فضای شهری، منجر به محدود شدن تحرک پذیری اجتماعی و مکانی زنان شده، به گونه ای که علی رغم به وجود آمدن فضاهای عمومی جدید، زنان از هیچ یک نمی‌توانند بدون دغدغه استفاده کنند(فرزانه، 1385). اما تفاوت‌های زنان و مردان نمی‌بایست باعث غلبه حضور یکی بر دیگری گردد و فعالیت گروه دیگر را با مشکل روبرو کند، لذا در طراحی فضاهای شهری باید محدودیت‌ها و قابلیت‌های هر جنس را شناخت و بر اساس آن طراحی کرد(پاکزاد و بزرگ، 1391: 325).

 

  • محدودیت‌های زنان در فضاهای شهری امروز

با اینکه فضاهای شهری برای همه باز است اما زنان بر اساس برخی پیام‌های پنهانی در می‌یابند که اجازه ورود به بخش‌هایی را ندارند، که با مداخلات فیزیکی و اجتماعی – به صورت موازی می‌توان محیط عمومی فضاهای شهری را تغییر داد و با این کار میزان بهره‌مندی زنان و درک آن‌ها از محیط پیرامونشان را افزایش داده، امکان حضور آنان در شهر را فراهم نمود (ضابطیان و رفیعیان، 1387 :48 ذکر شده در قرایی، 1391: 24 ).

اعتماد، فضای عمومی شهری در ایران را به دو دوره سنتی و مدرن (تجدد) دسته‌بندی می‌کند؛ در دوره اول فضاهای عمومی به طور کلی کم و محدود (بازار، مسجد، قهوه‌خانه و غیره) هستند. چون عملکردهای شهر سنتی محدودند و بعضاً در خانه صورت می‌گرفتند. اما همین فضای عمومی محدود نیز تقریباً مردانه است. حضور زنان در بعضی غیرممکن (زورخانه، قهوه‌خانه) و در بعضی کمرنگ (مساجد، دارالحکومه و غیره) است. در دوران تجدد به دنبال تغییرات اقتصادی ـ اجتماعی، سیاسی و نیاز به عملکردهای جدید، فضاهای عمومی متعددی (خیابان‌ها، مراکز اداری، پارک‌ها و غیره) به وجود آمد. اما در این دوره نیز حضور زنان در همه فضاهای عمومی تحقق نمی‌یابد و یا لااقل با محدودیت‌هایی روبرو است (اعتماد،1391 )، که برخی از آن‌ها را می‌توان به شرح زیر برشمرد :

  • امکان اشتغال زنان بسیار محدودتر از مردان است . آن‌ها حوزه های محدودتری برای کاریابی دارند، در حال حاضر مشاغل فنی بیشتر حوزه تخصصی مردان است ، اما زنان حتی در شرایط شغلی برابر دستمزد کمتری نسبت به مردان دریافت می‌کنند.
  • آن‌ها به دلیل تفاوت در نوع برخورد با مسائل و درک عاطفی متفاوت ، موضوعات اجتماعی را از دیدگاهی دیگر مورد بررسی قرار می‌دهند و قادرند به نوبه خود به عنوان عضوی فعال در اجتماع عمل کنند ، لیکن به دلیل محدودیت‌های فرهنگی و اعتماد به نفس پایین‌تر ناشی از آن ، عموماً امکان مشارکت برابر برای حل مسائل اجتماعی را نمی‌یابند و برای ایجاد امکان مشارکت مناسب باید انرژی زیادی صرف کنند.
  • زنان چه به دلیل مسائل فرهنگی و یا عدم احساس امنیت ، ساعات محدودتری را می‌توانند در بیرون از خانه سپری کنند و همین خود یکی از محدودیت‌های جدی برای فعالیت اجتماعی و حضور آنان در فضاهای شهری است.
  • زنان علاوه بر مسئولیت‌های فردی و اجتماعی خود در چهارچوب مسئولیت‌های خانوادگی عموماً مسئولیت مراقبت از کودکان ، حمایت از آنان در ورود به اجتماع و فعالیت‌های روزمره‌شان را نیز عهده دار هستند . این مسئولیت محدودیت زیادی برای فعالیت و حضور زنان در اجتماع به دنبال دارد ، سرعت حرکت آن‌ها را کند و دایره حرکتشان را کوچک می‌کند و از نظر زمانی نیز محدودیت‌های زیادی بر آن‌ها تحمیل می‌کند.
  • به علت نبود شبکه های دسترسی مناسب اعم از شبکه های حمل و نقل عمومی و پیاده راه های خوب و متناسب با نیاز زنان با توجه به فعالیت چندبعدی و روزمره آنان ، تسهیلات کافی برایشان وجود ندارد . حتی در اتوبوس‌ها و خطوط مترو که تفکیک جنسیتی صورت گرفته است ؛ گنجایش مکان در نظر گرفته شده برای زنان متناسب با حجم بهره برداران نیست و تفکیک تنها با فرض حضور اجتماعی و نیاز محدودتر زنان انجام شده است . این در حالی است که زنان در بیشتر اوقات روز برای استفاده از این شبکه‌ها تحت فشار شدید قرار دارند و در حالی که قسمت مردانه تنها در ساعات اوج صبح و بعد از ظهر با گنجایش کامل مورد استفاده قرار می‌گیرد (فرخ سرشت، 1390).

با توجه به مطالبی که عنوان شد ملاحظه می‌شود که نوعی بی عدالتی جنسیتی در فضاهای عمومی وجود دارد.درست است که باید همه شهروندان در دسترسی و استفاده از فضاها و امکانات شهری دارای فرصت‌ها و شرایط برابر باشند، اما محدودیت­های دسترسی گروه های خاص در فضای شهر، بحث حقوق شهروندی را به میان می‌کشد. فضای شهری به همان نسبت که می‌تواند در توسعه عدالت اجتماعی راهگشا باشد، می‌تواند عاملی در جهت تعمیق نابرابری‌های اجتماعی نیز قلمداد شود.

از آنجا که زنان غالباً روابط بیشتر و نزدیک‌تری با محیط‌های شهری دارند و وقت بیشتری در اطراف خانه و فضاهای اجتماعی وابسته به آن سپری می‌کنند، لذا فضاهای شهری اثر بیشتری در زندگی روزانه زنان نسبت به مردان دارد (قرایی،1391 : 27) . حضور زنان به عنوان نیمی از افراد فعال جامعه، با لحاظ تفاوت‌های روان شناختی مردان و زنان، در اجتماع می‌تواند باعث دو چندان شدن نیروی کار، سرزندگی فضاهای شهری و در نتیجه پایداری اجتماعی گردد. با مشهود شدن ضرورت حضور زنان در شهر، ساختار شهری نیازمند اندیشیدن راهکارهایی به منظور پاسخگویی به این نیاز می‌باشد.

ایمن سازی شبکه دسترسی به ویژه پیاده، گسترش تسهیلات شبکه حمل و نقل عمومی، با توجه به ظرفیت بهره برداران زن، و ساعات پرتردد آنان، ایجاد مکان‌هایی با فعالیت‌های متناسب با ویژگی‌های روان شناختی و فیزیکی زنان، بسترسازی فضاهایی برای تعامل زنان به منظور افزایش مشارکت اجتماعی، ارتقاء کیفیت مراکز محلات از طریق تأمین خدمات روزانه شهری، فضاهای تفریحی و گذران اوقات فراغت، پارک‌های محلی و …، توجه به عناصر زیباشناختی با لحاظ دیدگاه روان شناختی زنان ، تأمین امنیت فضاهای شهری در ساعات مختلف،  از مهم‌ترین عوامل افزایش دهنده حضور زنان در عرصه های عمومی شهر می‌باشد.

زندگی جمعی انسان‌ها زاییده نیاز به امنیت است. امنیت از مفاهیم پیچیده، با اهمیت و جدید دنیای امروز است که با رهایی از تهدید همراه است(مختاری و دیگران، 1391 : 22). امنیت را می‌توان حق بنیادین و پیش نیاز ابقاء و ارتقای نیاز های مردم دانست (الیاس زاده مقدم و ضابطیان، 1389: 44). طبق مطالعات انجام شده، و بر اساس تئوری نیازها در هرم مازلو (1968)، پس از نیازهای فیزیولوژیک انسان، امنیت بنیادی‌ترین عامل تداوم حیات محسوب می‌شود و تأمین آن بر عرصه های مختلف جامعه تأثیر مستقیم دارد.

به طور کلی تأمین ایمنی و امنیت زنان در فضاهای عمومی، به میزان حضور آنان در فضا اثر می‌گذارد. این ایمنی و امنیت با بررسی عواملی چون کیفیت تعاملات اجتماعی در محیط، نوع کاربری‌ها، تنوع فعالیت‌ها در محیط، شیوه های مختلف دسترسی به محیط و همچنین قابلیت تجسم فضا و ادراک ذهنی شهروندان از محیط مربوط می‌باشد، که هر یک از عوامل می‌تواند به طور جداگانه در فضاهای شهری با شاخص‌های خود اندازه گیری شده و کیفیت فضای شهری را از نقطه نظر دارا بودن پتانسیل حضور مردم به خصوص زنان در محیط به نمایش بگذارد(شکوهی،1391: 48).

همان طور که خانه پناهگاه امنی برای خانواده و مهمان‌های آن است، شهر و فضاهای آن نیز باید ایمنی و امنیت را به صورت یکسان برای همه شهروندان و ناظران فراهم کند (Mtani, Lubuva, 2004: 23  ذکر شده در الیاس زاده مقدم و ضابطیان، 1389: 44).  لذا چنین به نظر می‌رسد  تأمین امنیت از اساسی‌ترین عامل گرایش حضور زنان در شهر می‌باشد.

 

  • تجربه زنان در عرصه های عمومی

 

جابجایی زنان و الگوهای سفر، دسترسی آنان به  عرصه عمومی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آن‌ها میزان زیادتری از حمل و نقل عمومی استفاده می‌کنند که یکی از کم امنیت‌ترین محیط‌های شهری و  با ترس بالا است. زنان به عنوان بیش‌ترین مسافران خودروهای عمومی =-به دلیل کم بودن مالکیت خودرو نسبت به مردان- مطرح می‌شوند. زنان مسن کمتر از مردان رانندگی می‌کنند و بعد از ساعت 5 بعد از ظهر کمتر از نیمی از مسافران زن هستند. بخش قابل توجهی از زنان در خانواده های بدون ماشین زندگی می‌کنند. بنابراین آشکار است که زنان با احتمال بیشتری مبادرت به پیاده روی به خصوص در شب، زمانی که اکثراً از مکان‌های شهری می‌ترسند، می‌نمایند ( (Bell,1998:20.

بررسی تحقیقاتی که در سال 1999 در اتریش به منظور دریافت میزان و علل استفاده از حمل و نقل عمومی انجام شد، به طور مشهود گستره استفاده زنان از سیستم حمل و نقل عمومی در مقایسه با مردان بسیار وسیع­تر بود. زنان از الگوهای حرکتی متنوع­تری برخوردارند، آن­ها از شبکه پیاده راه­های شهری، مسیرهای اتوبوس، خطوط مترو و ترامواهای شهری بیشتر استفاده می­کنند و همچنین میزان سفرهای پیاده بیشتری نسبت به مردان دارند. آگاهی از این موضوع، طراحان و برنامه ریزان شهری را بر این می­دارد که برای ارتقاء کیفیت حرکت پیاده و دسترسی به حمل و نقل عمومی طرح­ریزی دقیق­تری انجام دهند.

استفاده زنان از عرصه عمومی، بیشتر از مراکز خرید، پارک‌ها، معابر، مناطق مسکونی و حمل و نقل عمومی، می‌باشد ( (Bell,1998:20.  فضاهای عمومی شهری و از جمله مراکز شهرها، در مقابل نا­امنی آسیب پذیرند و  در معرض جرم و جنایت بیشتری هستند که این ناامنی استفاده زنان از این فضاها را کاهش داده و در مواردی مانع از استفاده آنان  می‌شود که در بلند مدت مضرات اجتماعی و اقتصادی زیادی به بار می‌آورد (ضابطیان و رفیعیان، 1387 :65 ). به عنوان نتیجه، بسیاری از فضاها و وسایل حمل و نقل که زنان بیش از همه از آن می‌ترسند، همان‌هایی هستند که زمان بیشتری از آن استفاده می‌کنند.

 

  • تجربه زنان از امنیت

مقوله های معینی از جرائم هستند که در آن مردان از قدرت اجتماعی یا جسمانی خود علیه زنان استفاده می‌کنند. بر طبق مطالعات انجام پذیرفته، یک چهارم زنان دست کم یک بار در طول زندگی خود قربانی خشونت بوده‌اند، اما همه زنان به طور مستقیم یا غیر مستقیم در معرض تهدید چنین جنایاتی هستند(گیدنز، 1389 :331) . زنان اسیر نیاز و اجبار همیشگی به رعایت احتیاط در زمینه های مختلف زندگی روزمره، بسیار بیش از آن چه مردان باید داشته باشند، هستند (گیدنز، 1389: 333)ترس از خشونت و تعدي، اعتمادبه‌نفس تعدادي از زنان را تحليل برده و دسترسي به فضاي عمومي را براي آن‌ها محدود كرده است (اباذری، صادقی فسایی، حمیدی، 1387: 87).

تجربه زنان از امنیت در فضاهای شهری از مردان متفاوت است. شیوه طراحی فضاهای شهری میزان ترس را – که در زنان بیشتر است و با مکان، زمان روز، شیوه حمل و نقل و سطح و طبیعت سایر کاربری‌ها، متغیر است – تحت تأثیر قرار می‌دهد.

ترس زنانه اساساً از خارج شدن زنان از حوزه خصوصي خانه و روابط خانوادگي و وارد شدن آنان به عرصه هاي عمومي جامعه ايجاد می‌شود و بنابراين منطقي است كه چنين استنباط شود كه زناني داراي اين نوع از ترس هستند كه بيشتر اوقات زندگي خود را در فضاهاي بسته خانگي می‌گذرانند و آشنايي چنداني با ساير فضاهاي اجتماعي ندارند (اباذری، صادقی فسایی، حمیدی، 1387: 89). ترس زنان از جرم و خشونت، زندگی و روزمره آنان را به طور عام و شیوه تجربه فضاهای شهری و عرصه های عمومی را به طور خاص تحت تأثیر قرار می‌دهد.

مشخصه هاي فردي در ادراک از امنيت و ميزان استفاده فرد از یک فضاي شهري تأثیر دارند، مثل موقعيت اجتماعي، شخصيت، نقش‌ها  )سن و طبقه اجتماعي، پشتوانه خانوادگي، دانشجو بودن و يا کارگر بودن و (… و اين مسائل در تعيين راحتي اين افراد و همچنين در میزان درکي که از آسيب پذيري یک مکان دارند، تأثیرگذار است. عموماً عوامل زيادي براي عکس‌العمل نشان دادن مردم به ترس وجود دارند، اما برخي از اين عوامل نقش بيشتري دارند از جمله: جنسیت، سن، تجربه هاي گذشته در مورد جرم، محيط و جغرافيا، قوميت و فرهنگ و ساير متغیرها. اما جنسيت به عنوان مهم‌ترین عامل شخصیتی در درک امنیت محسوب می‌گردد. نوع جنايت و حس امنيت در مورد زنان و مردان متفاوت است، اما عموماً زنان ترس بيشتري را حس می‌کنند تا مردان، گرچه ممكن است كمتر از مردان قرباني شوند Howard,1999 : 219) ذکر شده در الیاس زاده مقدم و ضابطیان، 1389: 45) و به طور کلي مردان احساس مثبت تري در مورد امنيت محيط خودشان نسبت به زنان دارند. هم مردان و هم زنان در تاريکي احساس ناامني می‌کنند ولي درجه حس ناامني در زنان بالاتر است (الیاس زاده مقدم و ضابطیان، 1389: 45). ترس در سنین مختلف از عوامل مختلفی ناشی می‌شود؛ دختران جوان احتمالاً از سفر با حمل و نقل عمومی می‌ترسند، زنان مسن‌تر در بیشتر موارد، با مسافرت مشکلی ندارند، گرچه از سفر در شب اجتناب می‌کنند.

تحقیقات نشان می‌دهد که زنان به دلیل آسیب پذیری و نیازشان برای حمایت شدن، و مردان برای نیاز حمایت کردن، اجتماعی می‌شوند. بیشترین میزان ترس گزارش شده از خطر بیگانگان اتفاقی، در فضاهای عمومی است، مسئله ای که با سطح خشونت در منزل رقابت می‌کند. زنان از بعضی جرم‌ها و مکان‌ها بیش از دیگران می‌ترسند. آن‌ها در حمل و نقل عمومی کمتر از فضاهای عمومی احساس امنیت می‌کنند، در حالی که ریسک کمتری در واقعیت دارد. با توجه به میزان ترس، زنان از قرارگاه‌های اجتماعی کمتر از مردان، و در طیف محدودتری از مکان‌ها و زمان‌ها (محدود به ساعات روز)، استفاده می‌کنند(Bell,1998:22).

سایر جنبه های قرارگاه محیطی که ترس را افزایش می‌دهد، شامل جریان رفت و آمد بیشتر، تغییر سریع همسایگی، شواهد بی نظمی در یک منطقه، نشانه های فساد و خرابی اجتماعی و فیزیکی، و عدم هم بستگی اجتماعی، سلطه مردان هرزه گرد و بی قانون، و میزان کم فعالیت‌های خیابانی می‌باشد.

تحقیقات  اکثر قریب به اتفاق نشان  از این دارد که زنان از شرایط مشخصی می‌ترسند، شامل؛

  • هرگونه از وسایل نقلیه غیر از ماشین؛
  • شب بیرون رفتن؛
  • استفاده از حمل و نقل عمومی، به خصوص مسافرت با قطار در شب؛
  • استفاده از تلفن عمومی؛
  • استفاده از پارکینگ مرکز شهر به خصوص در شب و اگر چند طبقه باشد؛
  • رانندگی به تنهایی در شب؛
  • فضاهای باز (پارک‌ها یا حومه شهر) و گذرگاه‌ها (کوچه های تاریک و زیر گذرها)( (Ibid :18.

 

در نتیجه ترس نقشی در شیوه استفاده زنان از فضاهای عمومی دارد، که باعث می‌شود از آن استفاده نکنند، و یا از چه مکان‌هایی و در چه زمان‌هایی استفاده کنند.

 

  • تأثیر طراحی شهری در امنیت و ایمنی

در دنياي كنوني به لحاظ گسترش شهرنشيني و افزايش تعاملات شهروندان با هم و همچنين از نظر طراحي شهري و معماري امنيت در شهرها، اهميت خاصي پيدا كرده است. شهر به عنوان نماد زندگي جمعي و شكل غالب در دنياي كنوني، نيازمند نگاه ويژه به مقوله‌ی امنيت است، تجربه‌ی امنيت شهري از مجموعه‌ی برخوردها و روابط رو در روي مردم با محيط پيراموني، با تجربه‌ی تاريخي آن‌ها در ارتباط با فضاهاي شهري شكل می‌گیرد.

از طریق تئوری‌های جلوگیری از جرم همچون  پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی ( CPTED )، توجهات خاصی به آن دسته از فضاها و قرارگاه‌هایی شده است که علی رغم ترس زیاد به دلایلی مورد استفاده زنان قرار می­گیرد.

اگرچه نظریه­های پیرامون روابط طراحی و جرم به دلیل جبرگرایی محیطی مورد انتقاد قرار گرفته است، اما والنتاین (1990) اظهار می‌دارد که تسهیل درک محیط از طریق طراحی فضای عمومی می­تواند اعتماد به نفس زنان برای بیرون رفتن و حضور در فضا را افزایش دهد. بدین منظور وی 10 راهبرد طراحی اهمیت مکان، گستره دید درگاه های ورودی، روشنایی، دیوار نگاره­ها، پل­های عابر پیاده، کوچه­ها و زیر گذرها، محوطه سازی، توسعه طبقه همکف و کنج­ها و گوشه­ها را پیشنهاد می­دهد(Bell,1998:11).

درک یک زن از امنیت به شدت با میزان آشنایی از مکان و حس او نسبت به محیط اجتماعی و کالبدی ارتباط دارد. بر این اساس، “روابط اجتماعی در درون یک فضا و گروه­هایی که بر آن نظارت  می­کنند تأثیرات مهم‌تری نسبت به طراحی آن بر چگونگی احساس امنیت زنان دارند”. سیاست­های برنامه ریزی کاربری زمین بر سطح استفاده­ی از اماکن عمومی اثر می­گذارند و ماهیت کاربران و برنامه­ریزی و طراحی شهری می­تواند بر فرایند نظارت و مدیریت مکان­ها اثرگذار باشد. فرایند اجتماعی شدن، پیشینه خانوادگی و روابط او و تصویر یک زن از خودش درک وی از ناامنی­های محیطی را تقویت می­کند.

از دیدگاه بل مکان­های ناامن در دو دسته قابل بررسی هستند:

  • فضاهای داخل محیط­های ساخته شده که در دیدگاه عمومی ناامن محسوب می­شود و ممکن است در خود تولید جرم . جنایت یا مزاحمت کنند. از جمله پارکینگ­های خودرو، توالت‌های عمومی ، باجه های تلفن و ماشین آلات خودپرداز.
  • قرارگاه­های آسیب­پذیر مکان­هایی هستند که پنهان یا جدا افتاده­اند و یا از دیدگاه عمومی ناامن به نظر می­رسند به ویژه پس از ساعت­های معمول استفاده. از جمله راه­های دسترسی، حمل و نقل عمومی یا مکان­هایی که در آن‌ها احتمال غافلگیری وجود دارد(Bell,1998:15).

برنامه ریزان و طراحان شهری  اگرچه مشکلات خشونت علیه زنان را به وجود نمی­آورند اما باز شناخت خطرات و تشخیص تأثیرات آن بر استفاده زنان از شهر می­تواند به ایجاد محیطی امن­تر بیانجامد. مطالعات نشان می­دهد برای رسیدن به فضاهای امن­تر علاوه بر راهبردها و راهکارهای مرتبط با طراحی محیط، شهر نیازمند آموزش دست­اندرکاران، مدیران و حفاظت کنندگان شهری می­باشد. این جنبه از تلاش­ها برای رسیدن به فضای امن می­باشد که اذعان دارد هر فعالیتی نیاز به مکان برای وقوع دارد. البته توجه به زیرساخت­های اجتماعی در راستای دیدگاه پیشگیری از وقوع جرم امری ضروری است. جامعه نباید تنها به دنبال حذف مجرم و آثار اجتماعی و محیطی ناشی از آن باشد در حالی که بسترهای جلوگیری از انحرافات اجتماعی فراهم نشده است.

 

  • راهکارها و پیشنهادات

احساس ناامني تحت تأثير اشكال، روشنايي و ساير ویژگی‌های فضاهاي شهري و تجربه‌ی جمعي شهري يا حافظه‌ی  جمعي و چند پارگی زمان‌های شهري قرار دارد. براي  اكثر آزمودنی‌ها تأثير میانجی‌های انساني، از جمله حامي فردي و حامي عام، به عنوان عوامل تعديل کننده‌ی احساس ناامني تأثيرگذار است. بنابراين ايجاد فضاهاي امن شهري با طراحي فضاهاي مساعد، افزايش حضور میانجی‌های عام و نظارت پليسي ممكن می‌شود. پيشنهاد می‌شود براي كاهش احساس ناامني ناشي از عوامل يادشده در زنان، دید پذیری معابر و روشنايي مناسب شبانگاهي تأمين گشته و اقداماتي در جهت انتقال فضاهاي تک جنسیتی مردانه به مناطق پُرتردد شهري، از بين بردن کاربری‌های ناهمخوان شهري، ايجاد حمل و نقل شهري امن و اعمال نظارت بیش‌تر بر معابر شهري صورت گيرد.

چهار عامل مهم در نگرش و ادراک زنان از امنيّت شهري مؤثر است:  ویژگی‌های فضاي شهري، میانجی‌های انساني، حافظه‌ی جمعي و چند پارگی زماني. در فضاهاي شهري به ترتيب اولويت، کاربری‌های ناهمخوان، روشنايي مصنوعي كم، بسته بودن فضا، تک جنسیتی بودن فضا و گريزناپذيري سبب ايجاد احساس ناامني است.

در صورتی که بخواهیم نیاز امنیت زنان را تأمین کنیم، مسائلی وجود دارد که نیازمند توجه ویژه است، که شامل موارد زیر است:
–  استفاده از دستورالعمل‌های CPTED توسط مقامات برنامه ریزی دولت‌های محلی و بخش دولتی و سازمان‌های مسئول برای حمل و نقل عمومی و محیط‌های آموزشی و سازمانی؛
– حیات شبانه شهری؛
– احیای محلات در هسته های تاریخی؛
– اولویت عبور و مرور پیاده در طراحی شهری؛
– افزایش مشارکت زنان در برنامه ریزی و طراحی و معرفی موضوعات مرتبط با جنسیت؛

– ارتقای سواد فرهنگی شهروندی؛
– برنامه‌هایی مانند طرح‌های حمل و نقل امن زنان؛

– فضاهای باز امن زنان؛

– کاربری‌ها و فعالیت‌های ناشی از آن‌ها؛

– خوانایی فضاهای شهری؛

– مراقبت‌های طبیعی و مصنوعی؛

– تقویت تصویر ذهنی جمعی در فضا؛

– توجه به شهرت (خوش‌نامی) فضاها .

 

 

  • منابع و مراجع
  • اباذری، یوسف. صادقی فسایی، سهیلا. حمیدی، نفیسه(1387). احساس ناامنی در تجربه زنانه از زندگی روزمره. پژوهش زنان. شماره 1. صص 75-103.
  • الیاس زاده مقدم، سید نصرالدین. ضابطیان، الهام (1389). بررسی شاخص‌های برنامه ریزی شهری مؤثر در ارتقای امنیت زنان در فضاهای عمومی با رویکرد مشارکتی- نمونه موردی: بخش مرکزی شهر تهران.  نشریه هنرهای زیبا معماری و شهرسازی . شماره.  44  صص. 98 -43
  • اعتماد، گیتی(1391). زن و شهر. (تاریخ دسترسی : 27/9/1392) Anthropology.ir
  • بمانیان، محمّدرضا. رفیعیان، مجتبی. ضابطیان ، الهام (1388). سنجش عوامل مؤثر در ارتقای امنیت زنان در محیط‌های شهری. پژوهش زنان، دوره 7. شماره   صص67-49.
  • ذکایی، محمد سعید(1391). تلقی و تجربه زنان از شهر تهران. تهران: اولین همایش علمی و پژوهشی زنان و زندگی شهری.
  • شکوهی، مهشید(1391). طراحی شبکه دسترسی و تأمین امنیت زنان در شبکه فضاهای عمومی شهر. تهران: اولین همایش علمی و پژوهشی زنان و زندگی شهری.
  • فرخ سرشت ، مروا(1390). زنان و فضاهای شهری . پایان نامه کارشناسی ارشد طراحی شهری . دانشگاه هنر اصفهان.
  • فرزانه، فرانک (1385). راهنمای طراحی شهری معطوف به جنسیت. پایان نامه کارشناسی ارشد طراحی شهری. دانشگاه شهید بهشتی.
  • قرائی، فریبا(1391). شناسایی عوامل کیفیت محیط با تکیه بر ویژگی‌های کالبدی و زیبایی شناختی و تأثیر آن بر حضور زنان در فضاهای عمومی شهر. تهران: اولین همایش علمی و پژوهشی زنان و زندگی شهری.
  • مختاری، مریم. بلالی، اسماعیل. میرفردی، اصغر. حسینی اخگر، سیده معصومه(1391). بررسی عوامل اجتماعی و فرهنگی موثر بر احساس امنیت اجتماعی در شهر یاسوج. پژوهش‌های راهبردی امنیت و نظم اجتماعی. سال اول، شماره دوم. صص 21-40.

 

  • Bell, Wendy(1998), Women and Commiunity Safety, Bell Planning Associates South Australia,NO 32, pp 1-26.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!