بررسی رابطه دوسویه جنسیت- ادراک محیط و تأثیر آن بر طراحی فضاهای شهری
نوشـــــــــــته ی :    محیا صادقی پور رودسری    
 منتشر شده از : مقالات همایش زن،معماری و شهر 

چكيده

 

هر اجتماع نیاز به عرصه‌هایی برای حضور دارد و در این بین فضای شهری به‌دلیل ساختار کالبدی و کارکرد اجتماعی، بارزترین نمود فرهنگی هر ملت است. ادراک انسان از محیط فرآیندی هدفمند است که به فرهنگ، نگرش و ارزش حاکم بر تفکر ادراک‌کننده بستگی دارد. در طول تاریخ انسانی، جنسیت عامل مهمی در شکل‌گیری جایگاه فرد و به‌تبع آن میزان حضور او در بستر اجتماع بوده است. همواره جوامع بر حسب فرهنگ‌های متفاوت، نقش‌های گوناگونی را در نحوه‌ی استفاده از فضا و تجربه‌ی آنها در رابطه با فضا، به زن و مرد نسبت داده‌اند. این نوشتار به‌دنبال پاسخی برای این پرسش است که عوامل تأثیرگذار بر شکل‌گیری رابطه میان مقوله جنسیت و ادراک چیست و شناخت آنها، چه اثراتی بر میزان کیفیت طراحی فضاهای شهری می‌گذارد؟ روش تحقیق در این نوشتار کیفی و توصیفی – پیمایشی است. هم‌چنین مطالعات اسنادی و کتابخانه‌ای، پایه و اساس تفسیر مفاهیم به‌کار رفته در این مقاله را تشکیل می‌دهند. لازم به ذکر است که هدف از مطرح‌کردن این تفاوت‌ها اثبات برتری یک جنس بر دیگری نیست، بلکه مقاله‌ی حاضر در نظر دارد تا با شرح شباهت‌ها و تفاوت‌های دو جنس در نقشه‌های ادراکی – رفتاری به استفاده‌ی بهینه از این ویژگی‌ها در راستای خلق فضایی با کیفیت محیطی مطلوب‌تر نائل آید.

واژه‌هاي كليدي: فضای شهری، ادراک محیط، جنسیت.

1– مقدمه

فضاهای شهری، مکان هایی هستند که به عموم شهروندان تعلق داشته، منحصر به جنبه ی کالبدی و فیزیکی نبوده و با حضور انسان و فعالیت اوست که معنا می یابد. حضور زنان در فضاهای شهری یکی از شرط های اصلی تکوین متعالی این فضا و ارتقای کیفی حوزه عمومی در هر جامعه است. با این وجود زنان برخلاف مردان در تکوین این حوزه نقش چندانی نداشتنه اند. متن حاضر بر آن است تا با نگاهی به زندگی شهری زنان ایران از دریچه تاریخ، مناسبات آنان را در متن فضای مردسالارانه مورد تحلیل قرار داده و به پاسخ این پرسش که چگونه با وجود تفاوت های زنان و مردان در ادراک محیط، محیط شهری را به گونه ای بازسازی کنیم که شرایط برای حضور بیشتر زنان فراهم شود؟

 

2- فضای شهری

جهت تبیین مفهوم فضای شهری نیازمند آن هستیم که تعریف کالبدی فضای شهری که عبارت است از «فضاهای بین ساختمان ها در شهرها و سایر مکان ها» (کریر، 1383 : 15) را کنار گذاشته و این فضا را از دید «فضای زندگی روزمره شهروندان که هر روز به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه در طول راه، از منزل تا محل کار ادراک می شود» (پاکزاد، 1376 : 32) بنگریم. اینجاست که ابعاد اجتماعی و فیزیکی شهر رابطه ای پویاتر پیدا کرده و به عبارت دیگر، واژه ی فضای شهری صرفا به فضای میان ساختمان ها، اطلاق نمی شود یعنی فضاهای خالی متمایز از توده ی اجسام، بلکه این مفهوم را باید در معنای کلی به کار گرفت که تمامی ساختمان ها، اشیا و فضاهای محیطی شهری و نیز افراد، رویدادها و روابط میان آنها را در برگیرد (صالحی، 1387 : 88).

رابطه جنسیت و فضای شهری ،امروز یکی از بحث های اساسی برای طراحی مطلوب در عرصه جهانی است و نحوه نگرش و چگونگی سازمان دهی فضای زندگی را  از جنبه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و … متاثر ساخته است. ورود زنان به بازار کار و جامعه، نقش تازه آنها را در تقسیم کار اجتماعی، کیفیت و تقسیم نوع حضورشان را در عرصه عمومی نیز تغییر داده و مجموعه تازه ای را از الگوها شکل داده است. با توجه به مرد محور بودن طراحی شهرها و فضاهای شهری، از کیفیت حضور، مشارکت و تعاملات اجتماعی نیمی از جامعه در این فضاها غفلت شده است (پاکزاد، 1391 : 323).

به طور کلی فضای شهری در ایران به دو دوره ی سنتی و مدرن تقسیم بندی می گردد. در دوره ی اول فضاهای عمومی کم و محدود بوده که شامل بازار، مسجد، قهوه خانه و … بوده است که البته همین فضاهای عمومی، عموما مردانه بوده و حضور زنان در آنها بسیار کمرنگ بوده است. در دوران مدرن به دنبال تغییرات سیاسی و اجتماعی، فضاهای عمومی جدیدی نظیر پارک و فضاهای اداری بوجود آمد که البته این فضاها نیز باعث افزایش حضور زنان در جامعه نشد. بر اساس پژوهش های انجام شده، یکی از دلایل روانی حضور کمرنگ و بی کیفیت زنان در بسیاری از فضاهای عمومی شهر که مستلزم ایفای نقش اجتماعی است، توجه زیاد زنان به ابعاد زیبایی شناسانه محیط، عناصر، مبلمان شهری و تضاد یا عدم تغایر زیاد معماری فضاهای شهری با ویژگی های روان شناسانه و جامعه شناسانه زنان است. در این زمینه توجه به ویژگی های معماری زنانه فضاهای شهری از محیط کار تا مبلمان شهری، میتواند در افزایش رغبت و حتی ماهش ترس زنان از حضور در شهر موثر باشد (نادری، 1392 : 212).

 

3- روان شناسی و ادراک محیطی

بنابر نظر کریک (craik, 1970) روان شناسی محیطی مطالعه روان شناختی رفتار انسان به گونه ای است که به زندگی روزمره او در محیط کالبدی مرتبط باشد. همان گونه که از این تعریف مستفاد می شود روان شناسی محیطی رابطه انسان با محیط کالبدی و تاثیرات این دو بر یکدیگر را به گونه ای مورد بررسی قرار می دهد که ارزش ها، نگرش ها و احتیاج های او مورد توجه قرار گیرد و به موضوعاتی که در تشریح  رفتارهای مردم نقش اساسی دارند مانند ادارک، شناخت و رفتارهای فضایی بپردازد (مطلبی، 1380 : 55). این رشته از طریق بررسی عکس العمل انسان نسبت به محیط و عکس العمل محیط نسبت به انسان به ارزیابی فضا می پردازد و همواره با تعاملات و روابط میان مردم و محیط سروکار دارد.

“ادراک” دارای ابعاد و معانی وسیعی است. در روان شناسی، ادراک به معنای فرآیند ذهنی یا روانی است که گزینش و سازماندهی اطلاعات حسی و نهایتا معنی بخشی به آن ها را به گونه ای فعال بر عهده دارد. در این فرآیند، تجارب حسی، مفاهیم و تصورات ناشی از آن، انگیزه فرد و موقعیتی دخالت دارند که در آن ادراک صورت می گیرد (ایروانی و خداپناهی، 1371 : 25).  ادراک حسی به عنوان فرآیندی است که از واقعیت محرک های فیزیکی و شیمیایی محیط آغاز می شود و با چگونگی واکنش انسان و تحلیل و تفسیر روانی خاتمه پیدا می کند که موجب سازگاری آن با محیط زندگیش می شود (براتی، 1390 : 19). در حقیقت «ادراک محیطی» از تعامل «ادراک حسی» و «شناخت» که در ذهن انسان تجربه شده اند حادث می شوند. در این فرآیند نقش محیط به عنوان عاملی اساسی در رشد، توسعه و در نهایت در یادگیری مورد توجه قرار می گیرد  (مطلبی، 1380 : 55).

نحوه ی ادراک محیط و تاثیر جنسیت بر آن زیرمجموعه حوزه مطالعات متقابل انسان-محیط قرار می گیرد. امروزه بررسی نحوه ی ادراک و احساس افراد از فضای شهری و همچنین رابطه ی جنسیت به عنوان عامل موثر در نحوه ادراک به یکی از بحث های قابل توجه بدل گردیده است.

افلاطون در كتاب جمهوريت درباره تفاوت زن و مرد با كمال صراحت، ادعا مي كند كه زنان و مردان داراي استعدادهاي مشابهي هستند و زنان مي توانند همان وظايفي را عهده دار شوند كه مردان بر عهده مي گيرند. وي معتقد است استعدادهايي كه در مردان و زنان وجود دارند مثل يكديگرند، منتها زنان در هر رشته اي از رشته ها از مردان ناتوان ترند، ولي اين سبب نمي شود كه هر يك از زن و مرد به كاري غير از ديگري اختصاص داشته باشد.  ارسطو معتقد است تفاوت زن و مرد تنها از جنبه كمّي نيست، بلكه از جنبه كيفي نيز اين دو متفاوتند. به عبارتی دیگر نوع استعدادهاي زن و مرد متفاوتند و وظايفي كه قانون خلقت به عهده هر يك از آن ها گذاشته و حقوقي كه براي آن ها خواسته، در قسمت هاي زيادي با هم تفاوت دارند. ديدگاه هاي ارسطو تا دهه 1970 در ميان انديشمندان و صاحبان نظريه، مثل فرانسيس بيكن، دكارت، نيچه و روسو مورد توجه بود و از اين سال به بعد طرفداران نظريه برابرنگرانه به زنان تحت عنوان نهضت اجتماعي زنان به صورتي برنامه ريزي شده به مخالفت با پيشينيان پرداختند (مطهری، 1390 : 175).

به اعتقاد یوهانی پالاسما امروزه بسیاری از جنبه های آسیب شناسی معماری روزمره می توانند از طریق آنالیز معرفت شناسانه ادراک حسی و انتقاد به بینایی محوری، به طور عام در فرهنگ و بویژه در معماری درک شوند. غیرانسانی بودن معماری و شهرسازی معاصر می تواند در نتیجه ی قصور در توجه به بدن و ادراک حسی و عدم تعادل در سیستم احساسی ما باشد. تجارب رو به رشد بیگانگی و جدایی و انفراد در دنیای تکنولوژی امروز، ممکن است برای مثال با آسیب شناسی مشخصی از ادراک حسی مرتبط باشند (پالاسما، 1390 : 28)

 

4- جنس، جنسیت و تفاوت آنها

جامعه شناسان بین جنس و جنسیت تفاوت قائلند. به عقیده آنان جنس به این موضوع اشاره دارد که یک فرد مرد و زن است و این تفاوت بر اساس ویژگی های جسمی و بیولوژیک او به وجود می آید. در حالیکه جنسیت معرف باورها و رفتاری است که مرد بودن و زن بودن را نشان می دهد و مفهوم آن در فرهنگ های گوناگون و طبقات مختلف اجتماعی تغییرپذیر است. در واقع جنس یک ویژگی جسمی و زیست شناختی و جنسیت یک مفهوم اجتماعی محسوب می شود. ساختار اجتماعی در کنار باورها و تصورات افراد در مورد مرد و زن بودن نقش مهمی در شکل گیری رفتار جنسیتی آن ها ایفا می کند (هولمز، 1387 : 26و36و37). بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی رشد نقش جنسیتی تحت تاثیر عوامل اجتماعی بوده و بر اساس تغییر در رفتار و در نتیجه تجربه و تمرین به دست می آید (خسروی، 1382 : 35). جامعه شناسان معتقدند جنسیت عامل مهمی است که بوسیله آن قدرت بین افراد تقسیم می شود به طوریکه بسیاری از زنان در این تقسیم بندی نمی توانند سهم مناسبی بدست آوردند. بنابراین برای درک مفهوم جنسیت لازم است مفهوم نابرابری بین مردان و زنان را بشناسیم و آن را به خوبی تبیین کنیم و به این نکته پی ببریم که چگونه این مفهوم بر روی زندگی روزمره افراد موثر واقع می شود (هولمز، 1387 : 27).

مردان و زنان متفاوت از یکدیگر تکامل یافته اند. آنها مجبور بودند که متفاوت تکامل یابند. مردان شکار می کردند، زنان میوه و محصول جمع آوری می نمودند. مردان محافظت می کردند، زنان غذا می پختند و عهده دار تربیت فرزندان بودند. در نتیجه بدن و مغز آنها تکامل متفاوتی یافته است. در گذر قرن های متمادی، ساختار مغزی مرد و زن تحت تغییرات مستمری قرار گرفت. اکنون ما می دانیم که کارکرد مغزی این دو جنس متفاوت است و آنها درک متفاوتی از اولویت ها و رفتارها دارند (باربارا و پیز، 1390: 13و14). سخن این نیست که جامعه شناسان نقش ویژگی های جسمی را نادیده می گیرند، آنها به اهمیت این امر واقفند اما برداشت آنها این است که آنچه ما بعنوان تصورات جسمی از خود داریم تحت تاثیر ویژگی های جامعه ای است که در آن زندگی می کنیم و حتی بیش از آن تحت تاثیر زمان و دوره ای است که ما در آن بسر می بریم (هولمز، 1387 : 43).

به غیر از نقش های جنسیتی دیدگاه دیگری تحت عنوان قشربندی جنسیتی در جوامع مختلف وجود دارد. قشربندی جنسیتی منتج از توزیع نابرابر پاداش، به معنی توزیع نابرابر منابع ارزشمند موجود در جامعه از قبیل وجهه، قدرت و آزادی های شخصی در بین اعضای جامعه از آن جمله مرد و زن است که هرکدام در هرم سلسله مراتب جامعه موقعیت متفاوتی را به خود اختصاص می دهند (نرسیسیانس، 1390 : 40) برای اینکه این موضوع را بهتر درک کنیم و بفهمیم که چگونه محیط اجتماعی عامل مهمی برای درک ما از مرد بودن یا زن بودن است، جامعه شناسان به واژه جنسیت اشاره می کنند. درحالیکه جنس کاملا به ویژگی های فیزیکی و جسمی و به نوع کروموزوم های ما مربوط می شود، جنسیت، انتظارات اجتماعی، نقش ها و هنجارهای منتسب به مرد بودن یا زن بودن را نشان می دهد، به عبارتی دیگر جنسیت برداشت عمومی از ماهیت طبیعی جنس را به چالش کشیده و فضایی را ایجاد نموده است که در آن مرد بودن و زن بودن از نگاهی اجتماعی نگریسته شده و این باور شکل گرفته است که بسیاری از نابرابری های اجتماعی بر جامعه تحمیل شده است (هولمز، 1387 : 44). که تنها با فهم این نابرابری ها است که می توانیم به جای تکیه بر ضعف های فردی بر قوای دسته جمعی یک جنسیت تکیه کنیم.

 

5- بررسی تجارب زنان ایرانی در زندگی شهری

جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در جامعه بسته به نوع درک و تفسیری که از جنسیت و تفاوت های جنسیتی در اندیشه کنشگران اجتماعی وجود دارد، متفاوت است. هدف ما در این بخش شناخت نوع حضور در شهر و نگرش زنان شهری نسبت به فضاهای شهری و تجربه زیسته آنان از لابه لای اسناد و روایات تاریخی است. بدیهی است که به علت کمبود منابع تنها به شرح مختصری از نقش زنان در گذشته خواهیم پرداخت.

پیش از اسلام، در زمان استقرار دولت هخامنشی، قرن ششم پیش از میلاد، زنان ایرانی معمولا در امور اجتماعی دخالت کرده و در جنگ ها و نبردها شرکت داشتند. روگزر معتقد است : یافته های باستان شناسی از شهر سوخته، سکونتگاه های ما قبل تاریخ در سیستان امروزی، نشان می دهند که زنان در قرن سوم و چهارم پیش از میلاد وضعیت اجتماعی-اقتصادی بلندمرتبه ای داشتند. در سلسله ساسانی شاهد فرماندهان زنی چون پوراندخت و آذرمیدخت بودیم.

در ایران شروع طرح مطالبات زنان با تأکید بر متغیر جنسیت به شکل گسترده از انقلاب مشروطه آغاز شده است.مشارکت اجتماعی زنان و مداخله در جنبش مشروطه خواهی نقطه ی شروع گردهمایی حول محور تغییر در وضعیت زنان (جنبش زنان) قلمداد شده است.

تا پیش از ورود مدرنیته، حضور زنان در شهرها به حضور در مکان هایی خاص چون حمام، مزار و مسجد محدود بود (اباذری و کاظمی، 1383). اصولاً تجربه زیستی زنانه، بیشتر معطوف فضای درون خانه بود تا بیرون خانه. در آن زمان حضور در حوزه عمومی جز در موارد مشروع یاد شده برای زن شهری نشان تعلق وی به طبقات پایین و دون شان وی محسوب می شد (نادری، 1392 : 78) و لذا کارکرد جنسیتی خانه ایجاد حریم برای زنان بوده است (فاضلی، 1385). هر چه خانه گسترده تر و طبقه خانواده بالاتر بود این تفکیک فضا در خانه بیشتر دیده می شود. نقش اصلی مرد، اگرچه در جامعه تعریف می شد، اما برآمده از نیاز حوزه خصوصی خانه بود. این نیاز، امرار معاش نام داشت. مرد مسئولیت تامین معاش و سرپناه را برای خانواده خود به عهده داشت و همین امر به وی دو خصلت می بخشید، تلاش برای به دست آوردن و مالکیت هرچه بیشتر معاش در محیط اجتماعی و طبیعی و از سوی دیگر تلاش برای حفظ امنیت و حریم خانه و خانواده خود از تجاوزها و قدرت طلبی های مردان دیگر و در یک کلام حوزه عمومی جامعه شهری. توجه به این نکته ضروری است که زن سنتی شهری در فرایند تربیت خود به گونه ای بزرگ می شد که اصولا تمایلی به حضور در حوزه عمومی نداشت و عدم ورود به آن را به عنوان محرومیت درک نمی کرد. هویت زن در فضای خصوصی تعریف شده است و نقش سایه وار وی در جامعه در تربیت و باروری فرزند بوده است. برخلاف تجربه مردانه که خواهان تصرف بیشتر امکانات و فضای عمومی شهر هستند، بیشتر زنان سنتی خواهان حفظ ثبات در فضای خصوصی خود بوده اند و تمایل و همچنین اجازه زیادی جز برای تامین مایحتاج مصرفی و شرکت در مراسم خاص، برای حضور در عرصه عمومی نداشتند. زن سنتی تا پیش از ورود مدرنیته بسیار کمتر از پس از ورود مدرنیته احساس ضعف داشته است، چون هویت خود را در چارچوب هایی غیر از چارچوب های مدرن امروزی تعریف می کرده است. در منطق زنانه زن سنتتی، حضور اجتماعی و مشارکت اجتماعی برای مرد، ارزش محسوب می شود، نه برای زن (نادری، 1392 : 78 و 81 و 98). در مواجهه زن سنتی با جامعه ی مدرن بود که شغل، تحصیلات و هویت اجتماعی برای یک زن ارزش بیشتری از پرورش فرزند و خانه داری پیدا کرد و به بیانی دیگر هویت همگون و باثبات زن سنتی به چالش کشیده شد.

به علت منفی بودن خوانش ذهن زنانه در این الگو، آنان در این حضور در تلاش هستند تا به نوعی از جسم زنانه خود جدا شوند و با تکیه بر ذهنیات و توانایی های ذهنی خود در شهر به ایفای نقش فعال اجتماعی بپردازند. بر این مبنا این زنان اگرچه جسم زنانه خود را با خود دارند و این جسم و آسیب پذیر بودن آن در حوزه عمومی برای آنان عامل تمایزی هراس انگیز و گاهی مزاحمت زا نسبت به سوژگی مردانه تفسیر می شود، اما به عناوین مختلف تلاش می کنند بر این هراس و تمایز غلبه کرده و با جسمی زنانه حضوری برابر با مردان در فضای شهر داشته باشند (نادری، 1392 : 117). زنان سعی داشتند تا با بکار بردن راهبردهایی نظیر برهم شکستن قاعده تفاوت بدن زنانه و مردانه، به دست آوردن مهارت های اجتماعی و مدیریت زمان و مکان حضور در شهر، حجاب به عنوان ابزار از بین بردن تمایز جسم زنانه، مدیریت احساسات درونی منجر به عمل و برخورد منطقی با مسئله حضور خود را بیش از پیش در جامعه تقویت کرده و به ایفای نقش های اجتماعی بپردازند.

ورود زنان به بازار کار و جامعه، نقش تازه آنها را در تقسیم کار اجتماعی، کیفیت و تقسیم نوع حضورشان را در عرصه عمومی نیز تغییر و مجموعه تازه ای را از الگوها شکل داده است. با توجه به مردم محور بودن طراحی شهرها و فضاهای شهری، از کیفیت حضور، مشارکت و تعاملات اجتماعی نیمی از جامعه در این فضاها غفلت شده است. لازم به ذکر است که در سال های اخیر به رغم بهبود و افزایش نسبی حضور و فعالیت زنان در عرصه های اجتماعی و شغلی نسبت به دهه های پیشین، همچنان آمار رسمی مشارکت زنان در عرصه های مختلف فعالیت های اجتماعی در سطح شهر تهران نسبت به مردان بسیار پایین است(عبداللهی، 1387 : 83).

به طور کلی پژوهش های موجود حاکی از آن است که برابری سیاسی زنان با مردان در جوامع امروزی بیشتر جنبه حقوقی دارد تا واقعی…. رفع موانع حقوقی و نوسازی اجتماعی تدریجی لزوما موجب گسترش مشارکت زنان نمی شود. چنانکه در جوامع غربی نیز رفع این موانع، زمینه مشارکت زنان را گسترش نداده است (نادری، 1392 : 42).  اين موانع منجر به شكل گيري اين ذهنيت در بسياري از زنان شهري شده كه شرايط براي حضور اجتماعي زنان و مردان از تبعيض فراواني برخوردار است. نتايج دراز مدت اين مسئله به عدم رضايت از زندگي و جنسيت و سرخوردگي هاي فراوان و در برخي از موارد پيگيري خواسته هاي اجتماعي و سياسي در فضاهاي مجازي به جاي فضاي واقعي منجر مي شود (ذکایی، 1388).

 

6- نتیجه گیری

در يك جمع بندي كلي مي توان گفت در ماهيت و سرشت وجودي تفاوتي بين زن و مرد وجود ندارد و هر دو از گوهر انساني مشتركي برخوردار هستند. همچنين زن و مرد در هدف غايي آفرينش، اشتراك دارند نه آنكه يك جنس محور اصلي هستي باشد و جنس ديگر فرعي و يا طفيلي و هيچ كدام مقدّمه وجود ديگري نيست. به عبارتی دیگر زنان و مردان  در استعدادها و توانایی ها یکسان نیستند، اما باید از فرصت ها و امکانات یکسان برای بهره وری از استعدادهای بالقوه خود برخوردار باشند و پاداشی مساوی در برابر تلاش های خود دریافت کنند. تفاوت (یکی نبودن عمل و انتخاب) مغایرتی با تساوی (آزادی انتخاب و انجام کاری) ندارد. در فرآیند شکل گیری و طراحی فضاهای شهری نقش مردان انکارناپذیر است، با این وجود می توان با تاکید بر حضور زنان و مقبولیت حضور آنان و فراهم آوردن نیازهای آنان در فضای شهری به سوی جامعه ای دموکرات نیل کرد.

 

 

مراجع

 

  • آﻟﺘﻤﻦ، اﻳﺮوﻳﻦ. (1390). ﻣﺤﻴﻂ و رﻓﺘﺎر اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ (ﺧﻠﻮت، ﻓﻀﺎي ﺷﻬﺮي، ﻗﻠﻤﺮو، ازدﺣﺎم). ت: ﻋﻠﻲ ﻧﻤﺎزﻳﺎن. چاپ دوم. ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات داﻧﺸﮕﺎه ﺷﻬﻴﺪ ﺑﻬﺸﺘﻲ.
  • اﻳﺮواﻧﻲ، ﻣﺤﻤﻮد و ﻣﺤﻤﺪﻛﺮﻳﻢ ﺧﺪاﭘﻨﺎﻫﻲ. (1388). روانﺷﻨﺎﺳﻲ اﺣﺴﺎس و ادراك. ﺗﻬﺮان: اﻧﺘﺸﺎرات ﺳﻤﺖ.
  • براتی، ناصر و محمدعلی سلیمان نژاد. (1390). “ادراک محرک ها در محیط کنترل شده و تاثیر جنسیت بر آن” . باغ نظر. (17) : 19-29.
  • بازرگان، عباس. (1387). مقدمه ای بر روش های تحقیق کیفی و آمیخته. چاپ چهارم. تهران: انتشارات نشر دیدار.
  • پاکزاد، جهانشاه و حمیده بزرگ. (1391). الفبای روان شناسی محیط برای طراحان. چاپ اول. تهران: انتشارات آرمانشهر.
  • تحلیل مکان های شهری بر مبنای جنسیت، استفاده زنان از مکان های شهری با توجه به وضعیت شهر تهران، بیتا جمال پور، دکتری شهرسازی، 1387، دانشگاه تهران.
  • تقی زاده، محمد. (1381). “تاثیر معماری و شهر بر ارزش های فرهنگی”. هنرهای زیبا. (11): 62-76.
  • تمدن، رویا. (1387). “زنان و فضاهای شهری”. جستارهای شهرسازی. (24-25)
  • ﭘﺎﻻﺳﻤﺎ، ﻳﻮﻫﺎﻧﻲ. (1390). ﭼﺸﻤﺎن ﭘﻮﺳﺖ: ﻣﻌﻤﺎري و ادراﻛﺎت ﺣﺴﻲ. ت: راﻣﻴﻦ ﻗﺪس. ﺗﻬﺮان: ﮔﻨﺞ ﻫﻨﺮ، ﭘﺮﻫﺎم ﻧﻘﺶ.
  • ذكايي، محمد سعيد و قاراخاني، معصومه ( 1388 ) دختران جوان و ارزش هاي زنانگي، پژوهش زنان.

 

11-  رضازاده، راضیه و مریم محمدی. (1388). “بررسی عوامل محدودکننده حضور زنان در فضای شهری”. هنرهای زیبا. (38): 105-114.

  • شیرازی، محمدرضا. (1391). معماری حواس و پدیدارشناسی ظریف یوهانی پالاسما. چاپ اول. تهران: انتشارات رخ داد نو.
  • صفری شالی، رضا. (1390). راهنمای تدوین طرح تحقیق. چاپ چهارم. تهران: انتشارات جامعه و فرهنگ.
  • کاظمی، عباس. (1388). پرسه زنی و زندگی روزمره ایرانی، نشر آشیان.
  • کریر، راب. (1383)، فضای شهری، ترجمه خسرو هاشمی نژاد، نشر خاک.
  • فکوهی، ناصر. (1383). انسانشناسی شهری، تهران: نشر نی.
  • عرشی ها، مریم السادات و آتوسا یعقوبی. (1390). ” تأثير فضاهاي جنسيتي شده بر احساس امنيت زنان نمونه هاي موردي ميدان مادر و میدان راه آهن”. فصلنامه پژوهش اجتماعی. (13): 119-142.
  • لنگ، جان. (1938). آفرینش نظریه معماری (نقش علوم رفتاری در طراحی محیط). ت: محمود عینی فر. (1388). چاپ پنجم. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
  • مدنی پور، علی. (1387). فضاهای عمومی و خصوصی شهر. ت: فرشاد نوریان. تهران: انتشارات پردازش و برنامه ریزی تهران.
  • محمدی، مریم. (1387). “زنان و رویکرد عدالت جنسیتی در توسعه پایدار”. جستارهای شهرسازی. (24-25): 56-63.
  • مطهری، مرتضی. (1390). نظام حقوق زن در اسلام، تهران، صدرا.
  • مطلبی، ﻗﺎﺳﻢ. (1380). روانﺷﻨﺎﺳﻲ ﻣﺤﻴﻄﻲ داﻧﺸﻲ ﻧﻮ در ﺧﺪﻣﺖ ﻣﻌﻤﺎري و ﻃﺮاﺣﻲ ﺷﻬﺮي. ﻫﻨﺮﻫﺎي زﻳﺒﺎ. (10): 52-67.

23- نادری، سارا. (1392). درآمدی بر روایت زنانه از شهر. چاپ اول. تهران : تیسا.

24- نرسیسیانس، امیلیا. (1390). مردم شناسی جنسیت. چاپ دوم. تهران: نشر افکار سازمان میراث فرهنگی.

25- هولمز، ماری. (2009). جنسیت و زندگی روزمره. ت: محمدمهدی لبیبی. (1391). چاپ دوم. تهران: نشر افکار سازمان میراث فرهنگی.

 

 

26- Handbook of environmental psychology, Robert B. Bechtel and Arza Churghman, 2002.

27- Space, Place and Gender. Doreen Massey. Minneapolis: university of Minnesota press, 1994.

28- The production of space, Henri Lefebvre, 1992.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!