بررسی ویژگی ها و مسائل هویتی زنان معاصر در جهت شناسایی علل حضور یا عدم حضور آنان در عرصه عمومی جامعه معاصر | ||
|
||
|
||
چكيده
ضرورت تجلی هویت حقیقی زنان به صورت مناسب و همراه با شأنیتبخشی دینی و فرهنگی از محوریترین مقولات در جامعه امروز به شمار میآید. مسائل مربوط به حضور زنان در عرصههای اجتماعی از موضوعات مهم میان صاحبنظران این حوزه بوده و شناسایی آسیبهای موجود در این عرصه از نیازهای کنونی جامعه ماست. دشواریهای مرتبط با حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، این قشر از افراد جامعه را با چالشهای هویتی مواجه ساخته است. از طرفی منحصر شدن فعالیتهای زنان به فعالیتهای خانگی سبب میشود که جامعه نتواند با تمام قوا در مسیر رشد اجتماعی و اقتصادی گام بردارد. چرایی و چگونگی برطرف ساختن چالشهای موجود در این حوزه هدف اصلی این پژوهش است. رابطه میان جنسیت و فضای شهری یکی از ابعاد ارتباط میان فضای شهر و فرهنگ است. به دنبال تغییرات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، تعامل زنان و جامعه، بایستی با رویکرد مهندسی ارزشها و فرهنگ جامعه اسلامی مورد بازنگری و اصلاح معنوی و دینی قرار گیرد. بر اساس نتایج این تحقیق قرار گرفتن در کشاکش سنت و مدرنیته و ارزشهای تناقضآمیزی که در خصوص نقش زن در خانواده و اجتماع، در این دو منبع هویتی وجود دارد سبب شده که حتی زنان تحصیلکرده با چالشهای هویتی مواجه باشند و هویت مستقل را صرفاً در نقشهای اجتماعی و بالاخص در اشتغال جستجو کنند. نبود حمایتهای اجتماعی و حقوقی و مالی و در عین حال رواج ارزشهایی چون فردنگری و مادیگرایی اغلب بدون آسیب نیست و قبل از هرکس به زنان، خانواده و بعداز آن جامعه آسیب میرساند.
واژههاي كليدي: زن در ادبیات، هویت سنتی، هویت مدرن، اشتغال زنان، زن در عرصه عمومی.
|
1- مقدمه
تحقیق حاضر قصد کاوش ماهیت، واقعیتها و برخی ویژگیهای اشتغال زنان معاصر در جامعه معاصر را برای ارائه تصویری از مسائل موجود بر سر راه فعالیت آنان پیش رو دارد. مزیت مطالعه این دست پروژهها، فراهمآوری بررسی و نقد جایگاه زن در جامعه معاصر و ارائه چشماندازی از سیمای زن در تحولات آینده است. با توجه به هدفی که این تحقیق دارد، از دادههای حاصل از مطالعه انجام شده میتوان به مثابه الگوی پیشساخته جهت پیشبینیهای مورد انتظار از مسائل پیشروی زنان معاصر و بهبود شرایط کاری کنونی آنان بهره جست.
تغییرات سیاسی و اجتماعی ایران در انقلاب مشروطه و پس از آن ، نگرش جامعه را نسبت به مسائل اجتماعی، سیاسی و غیره، متحول کرد. یکی از این مسائل، زنان و حقوق اجتماعی آنان بود. تعاریف سنتی از مفهوم زن که در باورهای فرهنگی و سنت ریشه داشت، دگرگون شد و منجر به شکلگیری هویت مدرن زن شد. اما در پی آن میان زن سنتی و مدرن شکافی به وجود آمد؛ در این میان، لازم است با تبیینهای درست و قابل قبول، تلفیقی میان این دو دیدگاه و روش به وجود آید تا اختلاط این دو را از میان بردارد؛ این مقاله، به بررسی دیدگاه تلفیقآمیز درباره هویت زن در دو مرحله سنتی و مدرن، پرداخته است؛ تا بتواند در سه مقوله فردی، علمی و اجتماعی- فرهنگی به ارائه تصویری روشن از زن بپردازد و در این راه از پژوهشها و کاوشهای انجام شده در حوزه ادبیات و اشعار شاعران بهره میجوید. چرا که ادبیات نیز همانند معماری رشتهای مردمی است و در آن بیشتر به موضوع زنان پرداخته شده است. آنچه راجع به موضوع زنان در متون و اشعار آمده حاصل تجربیات و ارتباطات شاعران و نویسندگان با مردم عادی، جوامع مختلف و گروههای متفاوت در طول زندگیشان بوده است. در این حوزه نیز بیشتر از شعر شاعران زن استفاده گشته چرا که بررسی ویژگیهای زن در شعر شاعران زن معاصر مسئله اصلی شعر آنان را تشکیل میدهد.
2– سیمای زن در ادبیات
ویژگیهای سیمای زن در اشعار شاعران زن معاصر را میتوان در سه مقوله کلی قرار داد:
الف) ویژگیهای فردی ب) ویژگیهای علمی ج) ویژگیهای اجتماعی- فرهنگی
منظور از ويژگيهاي فردي؛ ويژگيهايي هستند كه عمدتاً مهارتها و فنون زندگي را شامل مىشوند. ويژگيهاي علمي با رويكرد تمايل به تحصيل، يادگيرى، كمال جويى و غیره شكل گرفتهاند. همچنين ويژگيهاي زنان در حوزه مسائل اجتماعي- فرهنگي عبارتند از: محترم شمردن ارزشها و فرهنگها، مشاركتگرايي، رعايت نمودن هنجارها و غیره.
2-1- سيماى زن در ادبيات ايران باستان
در ايران باستان برخى از ايزدان چون «آناهیتا» الهه نمو و فراوانى، «چیستا» رب النوع دانش و «رتا» آفريدگار دارايى زن بودهاند. به همين ترتيب در داستانهاى منثور و منظوم گاهگاهى به سيماى زن به مثابه مظهر عطوفت، فداكارى، عشق، دلاورى و حتى مكربازى و حيلهسازى برمىخوريم. در حماسه جاويدان حكيم طوس (شاهنامه) چهره زنانى چون فرانك، رودابه، جريره، سودابه، تهمينه، فرنگيس، منيژه وغیره به صورت برجسته ديده مىشود(mehremihan.ir).
2-2-سيماى زن در شعرکهن
تحسین «زن» در «شعر کهن فارسی» زمانی است که نامی از «مادر» به ميان مىآيد، آن وقت است كه شعر، رنگ و بوى عاطفى، ارزشى و غير نفسانى به خود مىگيرد. به طور كلى پايگاه زن به جهت ارتباط با عنصر جمال، پايگاه مستحكمى در شعر فارسى است. زنان در اشعار فارسى، همه در غزل ستوده شده و براى آنان احترام قائلند. در موارد متعددى شخصيت زن در اشعار شاعران گذشته (ادبیات کهن) مورد ستم قرار گرفته است(اکبری، 1379).
پژوهش در حوزه ادبیات و اشعار شاعران به قصد استخراج ویژگیهای تصویر سیمای زن در سه زمینه فردی، علمی و اجتماعی- فرهنگی انجام شده است. آنچه در جدول شماره 1 آمده ویژگیهای مورد انتظار از خروجیهای اشعار شاعران معاصر است.
جدول شماره (1): ویژگیهای سیمای زن در اشعار شاعران معاصر (نیک طلب، 1391)
حوزه ويژگيهاي فردي | حوزه ويژگيهاي علمي | حوزه ويژگيهاي اجتماعي- فرهنگی |
توجه به زيبايى | دوستدار علم | مبارزه عليه ظلم وستم |
توجه به ارزش هاي اخلاقي و ارزش هاي انساني | كمال گرا | مشاركت جویی |
داراى روحيه اميدواري و نشاط | قضاوت صحيح | مسئوليت پذيري |
پايدارى در برابر سختي ها و مشكلات | توانمند در تفكر منطقي و حل مسائل | حق مدار، عدالت ورزى و مخالف با تبعيض |
محبت و مهرورزي |
3- تبیین هویت زن و عوامل مؤثر در تغییر آن
در طول تاریخ، فرهنگ مردسالارانه جامعه سنتی ایران و دیدگاه تحقیرآمیز نسبت به زنان، مجال هیچگونه فعالیتی را برای زن باقی نمیگذاشت. تقید به سنتها و آداب و رسوم جامعه مردسالار، محدودیت فعالیت آنان به خانهداری و شوهرداری، از ویژگیهای زنان در جامعه سنتی ایران بود )بشیریه،291:1374).
شعر و ادب فارسی نیز تحت تأثیر چنین جامعهای، عمدتاً فرهنگی مرد محور و اغلب ضد زن بوده است؛ در کلیه متون نوشته شده «زن را نه به عنوان یک چهره انسانی، بلکه همچون موجودی مطیع که باید در یک سری استانداردهای مشخص جای گیرد، مطرح میکردند. در واقع جامعه سنتگرای ایران در ادوار تاریخ، عموماً هرگونه تشخص مستقل را برای زن بر نمیتابیده و همواره ارزشهایی همچون مطیع بودن، ناتوانی، مصلحت اندیشی، پنهانسازی و اختفای شخصیت حقیقی و نظایر آن را به انواع گوناگون تبلیغ و در هیئت فرهنگ بازدارنده متجلی میشده است» (احمدی خراسانی،110:1380و 109).
بدین ترتیب فرهنگ و جامعه ایرانی که به وسیله مردان و برای مردان شکل گرفته بوده، مجال تغییر در این روند و بروز و حضور به زن ایرانی را نداده است؛ به طوری که تا پیش از انقلاب مشروطه، زن در دایرة محدود سنت تعریف میشد ، اما پس از آن با تغییر نگرشهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و غیره، نگاه به زن هم تغییر یافت. او دیگر با دیدگاههای سنتی تعریف نمیشد؛ بدین ترتیب هویت زن تغییر کرده و هویت مدرن او شکل گرفت.
هویت به معنای ابعاد متشکلة انسانی است. هویت، یعنی آگاهی از خود و ویژگیهای مشترک در زمینههایی مانند طبقات اجتماعی، مذهب، قومیت و جنسیت (گلمحمدی، 1381). انسان دارای هویت، کسی است که توانایی ایجاد پیوند میان بنیادها، باورها و اندیشههایش و تحولات و دگرگونیهای پیرامون خود را داشته باشد و بتواند دیروز خود را با امروز پیوند دهد، در غیر این صورت او دچار بحران هویت خواهد شد)گیدنز، 1378). عدم آگاهی زنان در تحقق و دستیابی به هویت مدرن و ایجاد پیوند با هویت سنتی، زن ایرانی را دچار بحران هویت کرده و لذا زنان نیازمند بستر و شرایط مناسبی هستند که بتوانند میان هویت سنتی و مدرن پیوند مناسبی را ایجاد کنند.
انقلاب مشروطه در ابعاد گوناگون حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، منشأ تحولات و تغییراتی در جامعة ایران گردید؛ از مهمترین زمینههای بیداری و تغییرات میتوان به این موارد اشاره کرد: «ارتباط با دنیای غرب، سفرنامهها، تأسیس مدارس جدید، ترجمه آثار غربی، مطبوعات و روشنگری روشنفکران» (اکبری بیدق،67:1379). طبیعی است که تمامی این عوامل موجب گردید که جوانان و خصوصاً روشنفکران با مشاهده پیشرفت و ترقی غرب و مقایسه خود با آنها، به عمق شکاف میان جوامع خود با آنان پی برده و درصدد تغییر برآیند و در تلاش و مبارزه برای رسیدن به مقام و موقعیت مردمان غرب باشند. از این رو با بازگشت آنان از این کشورها، عقایدی همچون آزادی، دموکراسی، برابری زن و مرد، ناسیونالیسم، حق حاکمیت ملی و غیره وارد ایران گردید)ناهید،9:1368). در اثر گسترش نوگرایی و نوسازی در زمینههای فرهنگی و اجتماعی، به ویژه افزایش سطح تحصیلات و اشتغال، نقشهای زنان نیز در اجتماع و خانواده دگرگون شد و آنها را از چارچوب خانه به عرصه فعالیتهای اجتماعی و اقتصادی وارد کرد. آنان با حضور در عرصههای فرهنگی و اجتماعی، از نقش منفعل و ناکار آمد خود در خانه بیرون آمده و برای رسیدن به آزادی و تساوی حقوق زن و مرد کوششهایی را در دو بعد آغاز کردند.
ابتدا از طریق تأسیس مدارس دخترانه و تأسیس روزنامه و چاپ مقالات، سپس از طریق حقوقی و سیاسی؛ یعنی تلاش در جهت تغییر قوانین از طریق تشکیل انجمنها )زاهد و خواجه نوری،100:1384و99). با این حال «برخی از گروههای محافظهکار با جنبش اصلاحات تربیت موافقت کردند و ضمن محکوم شمردن مؤسسات فرهنگی، این بنیادهای نو را مغایر سنتهای پیشین دانستند» (آفاری،31:1377). درحالی که زنان در به ثمر رساندن انقلاب مشروطه نقشی بزرگ را ایفا کرده بودند، در سال 1329 هجری قمری در کنار اطفال و اتباع بیگانه از انتخاب شدن و حتی انتخاب کردن نمایندگان مجلس محروم شدند (دلریش،177:1376). اما به رغم مخالفتها و کارشکنیها ، جنبشها و فعالیتهای اجتماعی برای رفع ستم اجتماعی و تبعیض جنسیتی، ادامه یافت.
در بررسی و بازخوانی اشعار شاعران زن، میتوان گفت این شاعران با رویکرد گذشته نگری و آینده پژوهی، ابعاد گوناگون هویت زنان را در دو بعد کلی سنتی و مدرن تبیین میکنند، تا در عین حفظ میراثهای متعالی و ارزنده گذشته، جامعهای پویا و آیندهای درخشان را پیریزی کنند. آنها تلاش میکنند تا بین نگرشهای مدرن که از زن انتظار تحصیل و حضور در جامعه را دارد و ارزشهای سنتی که خواهان مادری دلسوز و همسری فداکار است، نوعی پیوند و ارتباط ایجاد کنند، و نشان دهند هویت جدید زن ایرانی با ارزشهای اسلامی و ایرانی مغایرت ندارد و میتواند با حفظ اصالت زن ایرانی، به مؤلفههای زن مدرن دست یابد. به عنوان مثال از نظر پروین در هویت سنتی، زنان ادامه دهنده همان نقشهای مادران خویش هستند و از سنت پیروی میکنند؛ از جمله ویژگیهایی که پروین به آنها اشاره کرده، مهربانی و شفقت، عفت و پاکدامنی، پایداری و مهربانی، به عنوان همسر و تأمین کننده نیازهای اولیه فرزند به عنوان مادر است؛ اما زن مدرن دارای ویژگیهایی فراتر از زن سنتی است؛ او زنی است تحصیلکرده و دارای اصالت فکر و اندیشه که با شوهرش همراه و همدل است و میتواند فرزندانی آگاهتر به جامعه تحویل دهد. با توجه به مقدمات مذکور، ابعاد دوگانه هویت سنتی و مدرن زن ایرانی از دیدگاه پروین مورد بررسی قرار میگیرد (صادق گیوی و پرهیزکاری،1390):
نمودار شماره (1): هویت زن ایرانی (صادق گیوی و پرهیزکاری، 1390)
3-1- تبیین هویت زن سنتی
در جامعه ایرانی، نخستین هویتی که برای زن در نظر گرفته میشود، هویت سنتی است که در پایبندی و وفاداری به میراث و قبول ارزشهای مبتنی بر سنت معنا مییابد (بهنام،179:1383). در این تعریف، زن موجودی است ساده و با عفت که فعالیتهایش محدود به خانه است. او در جامعه و فعالیتهای اجتماعی حضور ندارد و سعی میکند وظایف خود را به عنوان مادر و همسر به خوبی ایفا کند. مهمترین ویژگیها و مؤلفههای زن سنتی در ادبیات بدین صورت معرفی شده است:
نمودار شماره (2): مؤلفههای زن سنتی(صادق گیوی و پرهیزکاری، 1390)
3-2- تبیین هویت زن مدرن
هویت زن مدرن با بروز تعاریف جدید از بنیانها و مبانی زندگی، شکل گرفت؛ یعنی زمانی که جای انسان در جهان، رابطه او با طبیعت و زمان و انسانهای دیگر دگرگون شد (قائم مقامی،1356). این زن؛ زنی است تحصیلکرده که سعی دارد همچون مردان در فعالیتهای مختلف اجتماعی و فرهنگی حضور داشته باشد. او صاحب ویژگیهایی از قبیل استقلال، خود اتکایی و همچنین تحصیلات است و نگاه غیر جنسیتی به خود دارد؛ در نتیجه رابطه او با همسرش به جای اطاعت، رابطه همکاری و تعامل است. به عنوان مثال پروین نیز به عنوان شاعری که در جامعه مدرن آن روزگار زندگی میکرده است، خواهان شکلگیری زن مدرن و تحولاتی در نقش و کارکرد زنان در زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی است. در زمینه فرهنگی و اجتماعی از زنان خواسته شده که از تقلید پرهیز کنند و توان خود را در زمینه آموختن علم و دانش صرف کنند. در مورد مسائل اخلاقی، ار آنها خواسته شده همواره بیدار باشند و در مورد مسائل اقتصادی، زنان به ساده زیستی و بومی گرایی دعوت شدهاند. مؤلفههای زن مدرن بر طبق نمودار زیر در شش بعد بررسی میشود:
نمودار شماره (3): مؤلفههای زن مدرن(صادق گیوی و پرهیزکاری، 1390)
4- حضور زنان در عرصه اشتغال
طرح مسئله زنان در اروپا قرن هجدهم و بعد از حضور زنان در عرصه تولید شکل گرفت و تا قبل از آن زنان بیشتر به کار خانگی اشتغال داشتند. با گسترش صنعت و رشد کارخانهها در اروپا و کمبود نیروی کار، زنان به کار فراخوانده شدند. همین حضور زنان در عرصه تولید بود که باعث شد آنها رسمیت یابند و به عنوان شهروند شناخته شوند. حضور زنان در عرصه تولید به جنبشهای زنان انجامید و برای اولین بار “مسئله زن” مطرح شد.
در جامعه ایران نیز به نظر میرسد که زنان و مسائل آنان همیشه از پنهانترین ابعاد جامعه ایرانی بوده و هیچگاه به صورت مسئلهای که باید به آن پرداخت، مطرح نبوده است. در دوران مدرن رواج شیوههای جدید زندگی و عمومی شدن فرهنگ شهرنشینی باعث شد زنان طبقات مختلف به عنوان کنشگران اجتماعی بیش از پیش به عرصه عمومی راه یابند. آنگاه مسائل زنان و نقش جنسیت مورد توجه قرار گرفت. حال با توجه به مطالب مطرح شده تا کنون و با در نظر گرفتن ویژگیهای فردی، اجتماعی، علمی و هویت سنتی و مدرن زن به بررسی مسائل مربوط به حضور زنان در عرصه اشتغال پرداخته میشود.
ورود زنان به عرصه عمومی پدیدهای نوظهور است؛ زیرا بر مبنای تعاریف عرفی، فرهنگی و شاید سنتی زنان نمیتوانستند برای خود حوزهای مجزا داشته باشند. مهمتر از آن، زندگی زنانه در فرهنگ ایرانی در حوزههای کاملاً تعریف شده امکان مییافت.
در صد سال گذشته فضای اندرونی و کنترل شده به آهستگی مفهوم مکانی خاص خود را برای همیشه از دست داد و زنان توانایی انتقال از خانه به محله و فضاهای بزرگ شهری را پیدا کردند. این تواناییها نه تنها در عرصههای عمومی شهر نمودار شد بلکه به نوعی چگونگی حضور زنان در محیط شهری را تحت تأثیر خود قرار داد. البته واقعیت این است که روابط اجتماعی و زندگی روزمره زنان شهری ایرانی در گروههای سنی و طبقاتی مختلف متفاوت و در نتیجه امکانهای دسترسی ایشان به عرصههای عمومی نیز کاملاً متفاوت و حتی در برخی موارد به شدت محدود است. اما در دهههای اخیر جامعه ایرانی، با ورود بیش از پیش زنان و دختران جوان به محیطهای کار و آموزش، که در تناقض با دیدگاههای سنتی بوده، مواجه شده است. شایان یادآوری است که بسته بودن فضای فعالیت زنان و حاکمیت قوانین اندرونی هنوز در بسیاری از محلههای قدیمی و نزد خانوادههای سنتی وجود دارد(مشیرزاده، 1385).
بر پایه تجارب مشاورهای و پژوهشهای انجام شده، علل و انگیزههای مختلفی باعث میشود تا بانوان به فعالیتهای بیرون از منزل روی بیاورند و اشتغال آنها دستاوردها و پیامدهایی نیز به همراه دارد که در جدول شماره 2 به آنها اشاره شده است:
جدول شماره (2): انگیزهها، دستاوردها و پیامدهای اشتغال زنان (علی محمدی، 1390)
انگیزهها، دستاوردها و پیامدهای اشتغال زنان | |
انگیزههای اشتغال زنان | نیاز مالی و فشار اقتصادی- تکاملجویی- رسیدن به استقلال مالی- ناچیز شمردن و دست کم گرفتن کار در منزل و خانهداری- پرکردن اوقات فراغت- رقابت با خانمهای دیگر- رقابت با مردان- فرار از مسئولیتهای اصلی زندگی- احساس مسئولیت و انگیزه خدمترسانی. |
دستاوردهای اشتغال زنان | ایفای نقش اجتماعی و کسب مهارتهای اجتماعی- افزایش اعتماد به نفس- افزایش سطح آگاهی و تجربه و برخورداری از ذهنی پویا و فعال- برآورده شدن نیازهای مالی و افزایش نسبی رفاه اعضای خانواده- خارج شدن از رکود و یکنواختی در زندگی و رهایی از احساس تنهایی و پیامدهای آن- استقلال مالی و وابستگی کمتر به والدین یا همسر- بهرهمند شدن از قدرت درک اقتصادی و مدیریت بهتر خانه از نظر اقتصاد- حفظ نشاط و شادابی ظاهری و تطبیق خود با شرایط مختلف محیطی و اجتماعی- رسیدن سریعتر فرزندان به استقلال در انجام کارهای شخصی و نیز کمک وهمکاری اعضای خانواده در فعالیتهای مربوط به منزل. |
پیامدهای اشتغال زنان | اشکال در ایفای نقشهای خود در منزل- انتقال خستگی ناشی از شغل به خانه و عدم آمادگی جسمانی و روانی برای برآوردن نیازهای روانی، عاطفی اعضای خانواده- عدم سرپرستی و نظارت مستقیم فرزندان در منزل، محله و مدرسه و غفلت از نیازهای آنها- پیامدهايي نامطلوب اشتغال مادر بر رشد جسمانی و روانی فرزندان- گرفتار شدن به پیری زودرس- افسردگی و مشکلات جسمانی و روانی در برخی مشاغل- ارضای مادی و عاطفی در محل کار و مشکلات ناشی از آن در خانه. |
مشاهده گذرا و سطحی زندگی زنان در عرصههای عمومی پرسشهای گوناگونی را درباره زنان و کیفیت حضورشان در عرصه عمومی به ذهن متبادر میسازد، که پاسخگویی به آنها روشهای چندگانهای را نیز طلب میکند. اما در اینجا با هدف طرح مسئله به چند سؤال در این باره پرداخته میشود.
یکم: حضور زنان در عرصه عمومی (با توجه به سده اخیر) چگونه بوده است؟ دوم: چه عواملی موجب کاهش حضور زنان در عرصه اشتغال میشود؟
5- حضور زنان شهری در عرصه عمومی ( در سده گذشته)
در فرآیند اجتماعی شدن، افراد میآموزند که برخی از رفتارها زنانه و برخی دیگر مردانه هستند و در آغاز همین فرآیند است که ورود زنان و مردان به بخشهای مختلف عرصه عمومی محدود و یا تشویق میشود. به نحوی که برخی از فضاها و حتی اماکن عمومی زنانه یا مردانه شناخته میشوند. اما در دوران مدرن عواملی از قبیل تحصیل، به ویژه در مناطق بالا و همچنین اشتغال به کار در خارج از فضای خانه تغییرات قابل توجهی را در دسترس زنان قرار داده است.
خانههای سنتی ایرانی به دو بخش اندرونی و بیرونی تقسیم میشوند، که زنان معمولاً در بخش بیرونی خانه حاضر نمیشدند و به نظر میرسد که محدودیت زن ایرانی و ارتباط آن با معماری خانههای ایرانی غیر قابل انکار است(سرنا،1362).
حضور زنان شهری ایرانی در گذشته چنان محدود بوده که در خارج خانه معمولاً نام و نشانی از آنان مطرح نمیشده است و حتی خانوادههای محترم تمام سعی خود را به کار میبستهاند که کمتر زنان و دخترانشان از خانه خارج شوند؛ در واقع حضور زنان در خارج از خانه محدود به اماکنی نظیر محکمه، طبیب، تکایا، مراسم تعزیه، بازارها، حمام عمومی یا زیارت قبور خویشاوندان و منزل دوستان و اقوام بوده است(شهری،1367).
چگونگی حضور زنان ایرانی در فضای شهری در رخدادهای تاریخی قابل پیگیری است. اما هنوز حضور زنان در عرصه عمومی از الگوی پیچیدهای که آمیزه عجیب از زندگی مدرن و سنتی است پیروی میکند. محدودیتها و حصارهای فرهنگی ایجاد شده برای زنان در اجتماع و عرصههای عمومی باعث شده تا زنان از موقعیتهای خود به خوبی نتوانند بهره ببرند و تا حد امکان به عنوان عناصری فرعی از صورت مسائل شهری و عرصه عمومی حذف شوند. شاید بتوان جنبش تنباکو را در سال 1275 (ه.ش) اولین بهانه حضور جدی زنان در عرصه عمومی دانست. همچنین 2 سال بعد در جریان بحران نان، زنان بر تمایل خود مبنی بر حضور اجتماعی صحه گذاردند. فضای ملتهب و متلاطم مشروطهخواهی دستاویزی بود تا بخش دیگری از زنان ایرانی از سرنوشت سیاسی و اجتماعی خود آگاه شده و در راه اعتلای آن پا به پای مردان پیکار کنند و با حضور در عرصههای اجتماعی و مبارزات از انزوا در کنج خانه خارج شوند. این وقایع در حقیقت اولین نشانههای ورود زنان به عرصهای کاملاً مردانه محسوب میشود (رحمت آبادی، 1387).
پس از این دوران، حضور زنان در چند عرصه از جمله جنبشها و مبارزات خیابانی، فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، مطبوعاتی و آموزشی عادی و فرایند آگاه شدن و آگاهی بخشی در این قشر متجلی شد. اما پس از استقرار نظام اجتماعی قانونمند برآمده از انقلاب مشروطه، این انقلاب نه تنها توجهی به وضعیت زنان جامعه نکرد بلکه همچنان آنان را از حقوق اساسی محروم نگه داشت. به طوری که تا مدتی پس از استقرار مشروطه، زنان همچنان از آموزش بیبهره بودند و برای بهبود وضعیت آنان در این قوانین جایگاهی تعریفی ارائه نشده بود. چنانکه در سال 1285 (ه.ش) همزمان با انقلاب مشروطه اولین مدرسه جدید دخترانه موسوم به دبستان دوشیزگان افتتاح شد که هیاهو و جنجال گستردهای به پا کرد، تا آنجا که به تعطیلی مدرسه انجامید و مشروطهخواهان و نمایندگان مجلس موافق با تحصیل زنان هم از ترس تبدیل شدن مخالفت با دبستان دخترانه به یک بحران سیاسی در برابر مخالفان مدارس دخترانه سکوت کردند (جلالی نائینی و نجم آبادی، 1385).
6- عوامل افزایش زنان شهری در عرصه عمومی:
شکل و کیفیت روابط اجتماعی و قوانین حاکم بر آن از منظرهای مختلف با تغییر جوامع سنتی به مدرن تغییر کرده است. این مناسبات از رشد شهرنشینی به عنوان الگوی غالب سکونت در دوره مدرن، بسیار تأثیر پذیرفته است. امروزه تحصیلات دانشگاهی و به تبع آن اشتغال زنان، امکان استفاده از فضاها و اماکنی را برای زنان فراهم آورده است. اما زنان فاقد تحصیلات و شغل این امکان را ندارند. البته گروههای مختلف زنان به اشتراک در عرصه عمومی مشاهده میشوند و امکان بهرهمندی از فضاهایی را دارند که در گذشته نداشتهاند. مانند فضاهای فراغتی جدیدی که تعریف شده و در گذشته وجود نداشته است (شهری،1367).
برخورداری از تحصیلات دانشگاهی و اشتغال، دسترسی زنان را به عرصههای گستردهتر و بیشتری باعث شده که محل کار و تحصیل از مهمترین این عرصههاست و تقریباً عرصههای امن و موجهی تلقی میشوند (فاضلی،95:1382). مطالعات تاریخی نشان میدهد هر چه طبقه اجتماعی زنان شهری ایرانی بالاتر بوده فاصله آنها با فضای شهری بیشتر بوده است. به طور مثال در گذشته زنان طبقات فرودست، دلایل کوچک و کم اهمیت اما بیشتری برای حضور در شهر نسبت به زنان طبقات بالا داشتهاند، چنانکه در برخی یادداشتها سفرنامهنویسان از زنان طبقات پایین در حال شستن لباس و ظروف در کوچه ها و کنار جویها یاد کردهاند؛
همچنین نقش زن ایرانی روستایی (غیر شهری) در بازار کار سنتی به خصوص در محیط روستا بسیار چشمگیر است و این نقش اجتماعی- اقتصادی که با وجود اهمیت چشمگیر در ارقام و جدولهای آماری قابل اندازهگیری و ارائه نیست باعث شده تا نتیجه هر نوع تحقیق و پژوهشی با تردید مورد توجه قرار گیرد و ارزشیابی دقیق از کار زن در خانواده روستایی امری دشوار به نظر رسد (کار، 105:1379). اما این نیروی مولد چنان در عرصه اجتماعی حضور دارد که قابل حذف یا در نظر نگرفتن نیست. اشتغال و حضور در اجتماع زنان روستایی ایرانی هرگز تحت تأثیر تبلیغات ضد اشتغال زنان، تضعیف نشده است زیرا که حیات اقتصادی روستا کاملاً به حیات این نیروی مولد و مؤثر انسانی بستگی دارد (کار،107:1379). در انتهای این بحث واضح به نظر می رسد که برای بررسیهای دقیقتر علل افزایش و تحرک زنان در شهر و عرصه عمومی باید دو عنصر آموزش و اشتغال را مدنظر قرار داد زیرا از مهمترین عوامل ارتقاء موقعیت فرهنگی و اجتماعی آنان محسوب میشوند.
7- آیا زنان شهری در عرصه های عمومی حضور دارند؟
زنان برای حضور در عرصه عمومی تلاشهای بسیاری کردهاند اما هنوز محدودیتهایی وجود دارد که البته زنان نیز کمابیش بدان خو گرفتهاند. بعد جنسیتی به طور سنتی، از مباحث اجتماعی است و وقتی زنان در حوزه خصوصی قرار گیرند، ارتباط آنها با ویژگیها و مفروضات شهروندی متزلزل میشود. از همین رو، آزادی مدنی، سیاسی و اجتماعی زنان در طول تاریخ عقبتر از مردان بوده و هنوز هم میتوان گفت از بسیاری جهات ناقص است.
با توجه به آنکه اشتغال دستمزدی مظهر مهمترین راه دسترسی به شهروندی کامل است، از یک سو نظر به اینکه وظایف خانگی هنوز هم بیشتر بر دوش زنان است، جای شگفتی نیست که شهروند هنوز در قالب خصوصیات مردانه توصیف شود. البته حقوق رسمی شهروندی به همه افراد اعطا شده است و به طور کلی جنسیت در این میان نقشی ندارد؛ اما این نابرابریها در فرصتها و قدرت است که هنوز هم علیرغم پیشرفتهایی که در وضع آنان حاصل شده شهروندان درجه دو محسوب میشوند (فیتز پتریک،145:1383).
از سوی دیگر زنان شاغل نخست در مشاغلی که به نوعی دنباله همان کارهای خانگی هستند، مانند آموزش، خدمات بهداشتی و مراقبتی دیده میشوند و زنانی که مشاغل مدیریتی دارند معمولاً در رشتههایی شاغل هستند که از اعتبار و موقعیت پایینتری برخوردارند. کارهای نیمه وقت نیز موجب میشوند که زنان از رقابت برای جایگاه قدرت و بهتر کردن موقعیت کاریشان باز بمانند. دلیلی که این شکل و فرم اجتماعی به عنوان یک امر هنجارمند پابرجا مانده، فقط تبعیض از سوی مردان نیست بلکه این هم هست که زنان احساس میکنند طبیعیتر است که کارهای زنانه را انتخاب کنند و طبیعیتر است که توسط یک مرد مدیریت و رهبری شوند. تغییرات بافت اقتصادی- اجتماعی اشتغال زنان در سالهای اخیر نشان میدهد که اشتغال زنان در کشور توسعه نخواهد یافت مگر اینکه آموزش و اشتغال زنان در عرصه فعالیتهای مختلف و متنوعتری بدون هیچ محدودیتی رشد و پیشرفت مناسبی پیدا کند (کار،144:1379). در جدول شماره 3 به شایعترین علل ترک شغل توسط زنان اشاره شده است. همانطور که دیده میشود ویژگیهای فردی و اجتماعی زنان و مسائل هویتی مربوط به آنان نیز نقش مهمی در این مسئله داشته و باید در ارائه راهکارهای تقویت حضور زنان در حوزه اشتغال و عرصه عمومی جامعه با دید عمیقی به آن ویژگیها پرداخت تا بتوان گامی در جهت رفع مشکلات اشتغال زنان در جامعه برداشت.
جدول شماره (3): علل شایع ترک شغل از طرف زنان با در نظر گرفتن ویژگیها و مسائل هویتی مربوطه (نگارنده،1392)
علل شایع ترک شغل از طرف زنان با در نظر گرفتن ویژگیها و مسائل هویتی مربوطه | |||||||||
ساعات طولانی کار | حقوق ناکافی و کم | عدم انعطافپذیری در محیط کاری | در حاشیه ماندن در محیط کاری | نبود فرصت برای خلاقیت | انتخاب شغل نادرست | قوانین و آئیننامههای گوناگون | شرایط سخت و ضعیف کاری | وظایف مادرانه | مسائل فرهنگی |
مشکلات ایجاد تعادل بین کار و زندگی | عدم تضمین آیندهای روشن | نبود تنوع، خلاقیت و ایجاد فضایی یکنواخت | نادیده گرفته شدن ایده ها | نبود فرصت برای ارائه تفکرات نو | عدم انطباق ویژگیهای شغلی با ویژگیها و توانمندیهای فردی، اجتماعی و غیره | خطر دعوی قضایی و دادخواهی | استرس بالا در محیط کاری | کمبود اعتماد و اطمینان در محیط کاری | رفتارها و افکار نادرست در محیط کاری |
خستگی ناشی از آن | پرداخت ناعادلانه | نبود فضایی دوستانه | نبود موقعیت پیشرفت | نبود آزادی عمل | هزینه بیمه و غیره | نبود امنیت کافی | ایجاد وقفه در کار | محیطهای نامناسب فرهنگی و اجتماعی | |
عدم امکان رسیدگی مناسب به سایر مسئولیتها | نبود امنیت شغلی | فرسودگی بدنی یا عاطفی | ایجاد فشار و پریشانی ذهنی و جسمی و مشکلات ناشی از آن | محیط خسته کننده | نبود رضایت شغلی | ناکارآمدی و کم کاری و عدم امکان استفاده از موقعیت های بهتر | عدم تأمین مالی | نبود حامی و پشتیبان | |
نبود فرصت ارتقاء شغلی | ایجاد استرس بدلیل عوامل ناسازگار | نبود زمان کسب تجربه | جلوگیری از رشد و خلاقیت | خستگی ناشی از ساعات کار | کند بودن پیشرفت کاری | عدم انسجام اجتماعی |
در مورد شکل حضور زنان در عرصه عمومی، با توجه به نرخ اشتغال و تحصیلات زنان نسبت به کل جمعیت آنان، هنوز شباهت زیادی با زن سنتی دیده میشود. اما رادیو، تلویزیون، تلفن، ماهواره و اینترنت شکل جدیدی از رابطه و فرصت خاصی برای ارتباط با بیرون از خانه را برای زنان فراهم آوردهاند که امکان تداوم فضای خانگی را به سوی عرصه عمومی برای آنان فراهم میکند؛ بیآنکه نقشهای آنان در مقایسه با زن سنتی، تحول چندانی یافته و دگرگون شده باشد.
با آنکه شرایط زیستی زنان در فضاهای سنتی و به روال گذشته هم اکنون سپری شده است، زیرا زن شهری، حداقل با استفاده از وسایل ارتباط جمعی از داخل خانه به فضاها و اماکن گستردهتر و وسیعتری دسترسی دارد، اما کماکان به نظر میرسد که حوزههایی مثل فضای خانگی به زنان اختصاص داشته و معمولاً متعلق به آنان است. چنانچه گسترش تحصیلات و اشتغال، در بین زنان شهری ایرانی به عنوان دو عامل مدرن در نظر گرفته شود، که شرایط حضور زنان در عرصه عمومی را تسهیل کرده است، لازم است پذیرفته شود که همچنان محل اصلی حضور زن شهری ایرانی در خانه است.
مطالعات نشان میدهد که زنان مشغول به کار و تحصیل فرصت بیشتری برای خروج از خانه دارند؛ اما تأکید جامعه بر جدایی جنسیتی منجر بدان شده که محل اصلی حضور زنانه خانه باشد و اشتغال و تحصیلات دانشگاهی فقط میتوانند بر خروج زنان از خانه مؤثر باشند.
8- نتیجهگیری
کار در هر دورهای از تاریخ مورد نیاز همه اقشار اجتماع بود تا بتوانند به وسیله آن گذران زندگی کنند و محیط زندگی را با تلاش و کوشش، شیرین و دلچسب نمایند. اما با گذشت زمان و ایجاد نیازهای مختلف، کار گسترش یافت و گاهی همه افراد خانواده از جمله کودکان، زنان و مردان مجبور بودند برای گذران زندگی کار کنند. در این میان پدیدهای که بیش از هر موضوعی نمود پیدا کرده و کارشناسان را واداشته تا به آن بپردازند، کار و اشتغال زنان است؛ چرا که با پیشرفت جوامع صنعتی، از بین رفتن عوامل بیسوادی بانوان، نیاز به همراهی برای تأمین هزینههای زندگی و دلایل بیشمار دیگر، کار زنان هم در بیشتر جوامع، رو به پیشرفت گذاشته به طوری که گاهی تعداد زنان شاغل اگر بیشتر از مردان نباشد کمتر هم نیست. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست. چرا که تحصیلات بانوان در اکثر رشتهها، نیاز به جبران کمبودها و هزینههای زندگی و دلایل دیگر، این قشر فعال را نیز به عرصه اجتماع کشانده است. اکنون با توجه به اینکه عادتهای زندگی سنتی برچیده شده و زنان از خانهها پا به کارگاهها و دانشگاهها گذاشتهاند، بررسی مشکلات این قشر نیاز به کندوکاو دقیق و آمارگیری مشخصی دارد. همچنین نباید از نظر دور داشت که عوامل مؤثر بر ایجاد مشکلات بیتأثیر نیست؛ مشکلات و عواملی مانند سوء استفاده از ضعف اخلاقی برخی زنان، امنیت کاری، یافتن کار مناسب، مشکلات حین انجام کار و غیره عواملی هستند که زنان را برای انجام فعالیت و ادامه آن به صورت مطلوب دچار مشکلات چند برابر میکنند.
نتایج حاصل شده از اشعار شاعران زن معاصر بیان کننده افکار و اندیشههایی در مورد تغییر جایگاه و مقام زن در اجتماع است. آنها با بیان این مسئله که زن و مرد با هم برابرند، سعی در اثبات نقش مهم زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور، در گردش چرخههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی داشتهاند؛ و معتقدند هویت زن ایرانی باید ترکیب مناسبی از ارزشهای سنتی ایرانی و ارزشهای ناشی از مدرنیته باشد تا بحران عمیق هویت در جامعه زنان ایران شکل نگیرد. برای زنان معاصر نه الگوی زن سنتی که بدون هرگونه آگاهی، شناخت و تأملی صرفاً نقشهای خانگی را دنبال میکند مطلوب است و نه الگوی زن مدرن که نقشهای اجتماعی و اشتغال برایش اهمیتی بیش از نقشهای خانوادگی دارد و این مسأله هم برای خودش و هم برای خانواده او آسیبهایی را به همراه میآورد.
پژوهشهایی که در حوزه زنان انجام شده نشان میدهد که زن مسلمان ایرانی به بسیاری از سنتهای دینی و فرهنگی خود ارج مینهد و هم برای خانواده و نقشهای خانوادگی اهمیت زیادی قائل است و هم دارای گرایش دینی بالاست. از طرف دیگر رویکرد انتقادی به ویژگیهای زن مدرن دارد و اگرچه برخی از این ویژگیها از جمله ارتقای آگاهیها و تحصیلات و کسب استقلال شخصیتی و هویتی را میپذیرد و برای نقشهای اجتماعی زن ارزش قائل میشود اما هنوز هم در عرصه عمل و نظر برای نقشهای خانوادگی به ویژه نقش مادری اهمیت و اولویت بیشتری قائل است.
خود بحث اشتغال زنان هنوز هم مطرح و محل مناقشه و اختلاف نظر است، به ویژه اینکه زنان چه نوع فعالیتهای اجتماعی یا چه میزان از فرصت های تحصیلی و شغلی را در اختیار داشته باشند، هنوز محل بحث است. حتی میان زنان شاغل و دارای پستهای مدیریتی و زنان دانشگاهی، این مسئله بیشتر خود را در نوع مشاغل و زمان کار نشان میدهد. نمیتوان انکار کرد که استقلال هویتی انسان تا حدی به استقلال مالی او وابسته است. به ویژه در جامعه امروز که ارزشهای مادیگرایانه به شدت غالب شده است. در چنین شرایطی وابستگی اقتصادی بیش ازحد زن به مرد، در شرایطی که حمایتهای اجتماعی و قانونی نیز مکفی نباشد، امنیت اقتصادی زن را با خدشه رو به رو میکند. از این رو تمایل زنان به اشتغال هم به جهت تأمین اقتصادی است و هم به جهت استقلال شخصیتی و هویتی. استقلال اقتصادی مهم است اما هویت با فعالیت اجتماعی تأمین میشود نه صرفاً با اشتغال. مسئله اصلی تأمین و گسترش حمایتهای اجتماعی در این زمینه است.
بحث کارکردی این موضوع هم به این مسئله وابسته است که اگر سیاستمداران و برنامهریزان ما به این نتیجه نرسند که حضور زن هم درخانواده و هم در اجتماع میتواند مؤثر باشد، به دنبال ایجاد سیاستهای حمایتی نمیروند. دستیابی زنان به هویت مدرن میتواند از دو جهت مورد توجه و مهم تلقی شود؛ اولاً این دگرگونی در فکر و اندیشه و رشد و پویایی آنها، مسیر زندگیشان را تغییر داده و ثانیاً به طور گسترده و عمیقی بر روی توانمندی آنها در خانواده چه در ارتباط با همسر و چه در خصوص تعلیم و تربیت فرزندان تأثیرگذار خواهد بود.
در پایان آنکه، زنان معاصر باید بتوانند میان هویت زن سنتی و مدرن نوعی تعادل و توازن ایجاد کنند؛ بدین معنی که در بعد سنتی همگام با خانواده و در بعد مدرن همگام با اجتماع نقش آفرینی کنند. در میان ویژگیهایی که برای زن سنتی به عنوان مادر و همسر بیان شد، مواردی همچون تعامل و همکاری، همراهی و همدلی و همچنین در نقش مادر، ارتقاء و تحکیم هویت فرهنگی فرزندان، جزو خصوصیات زن مدرن به حساب میآید که به دلیل حضور در جامعه و فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی، توانسته است این مهارتها را کسب کند. زنان فقط از طریق آموزش و تربیت میتوانند پیوندهای خانواده را استوارتر کرده، روابطی بر مبنای همدلی و همکاری شکل دهند و از این آگاهی برای تربیت بهتر فرزندان و ارتقاء سطح جامعه، بهره گیرند. اشتغال زنان نیازی است که جامعه و دولت را ملزم میسازد با گزینش سیاستهای مناسب و نگاهی همه جانبه، زمینه حضور فعال ولی مناسب زنان را فراهم سازند، چرا که زنان اندوختهها و تواناییهایی دارند که در توسعه نقش دارد. عدم برنامهریزی مناسب در این زمینه به هدر رفتن انرژی، منابع پیشرفت و توسعه میانجامد، که با بینش امروز نمی توان آن را کوچک و بی اهمیت شمرد. فراموش نکنیم که توسعه، به معنی استفاده از همه توانایی و ظرفیتهای کشور برای تأمین شرایط بهتر و وضع مطلوب برای مردم است و امکان ندارد توسعه کشور بدون نقشآفرینی زنان محقق شود؛ نه فقط برای اینکه زنان نیمی از جامعه هستند، بلکه به این دلیل که خداوند استعدادهای مختلفی را در وجود زنان و مردان به ودیعه گذاشته و این حق جامعه است که از توان انسانی برای رشد و پیشرفت خود بهره گیرد.
مراجع
- آفاری، ژانت (1377)، «انجمن سری زنان در نهضت مشروطه»، ترجمه جواد یوسفیان، تهران: بانو.
- احمدی خراسانی نوشین (1380)، «زنان زیر سایة پدر خواندهها»، تهران: توسعه.
- اکبری، منوچهر (1379)، «زن در آئینه شعر فارسی»، مجله مطالعات راهبردی زنان، شماره10.
- اکبری بیدق، حسن (1379)، «مبانی فکری ادبیات مشروطه»، تهران: پایا.
- بشیریه، حسین (1374)، «جامعه شناسی سیاسی»، چاپ چهارم، تهران: نی.
- بهنام، جمشید (1383)، «ایرانیان و اندیشة تجدد»، تهران: فروزان.
- جلالی نائینی زیبا، نجم آبادی افسانه (1385)، «زنان پیشگام ایران: افضل وزیری دختر بیبی خانم استرآبادی»، تهران: نشر شیرازه.
- دلریش، بشری (1376)، «زن در دورة قاجار»، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی.
- رحمت آبادی، الهام (1387)، «از اندرونی تا عرصه عمومی»، مجله جستارهای شهرسازی، شماره 25-24، صص 99-94.
- زاهد سعید، خواجه نوری بیژن (1384)، «جنبش زنان در ایران»، شیراز: ملک سلیمان.
- سرنا، کارلا (1362)، «آدمها و آئینها در ایران»، ترجمه علیاصغر سعیدی، چاپ اول، تهران: نشر زوار.
- شهری، جعفر (1367)، «تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم»، چاپ اول، تهران: نشر اسماعیلیان.
- صادقی گیوی مریم و بهاره پرهیزکاری (1390)، «تبیین مؤلفههای هویت سنتی و مدرن زن در شعر پروین اعتصامی»، فصلنامه علمی- پژوهشی پژوهش زبان و ادبیات فارسی، شماره 20، صص 227-207.
- فاضلی، محمد (1382)، «مصرف و سبک زندگی»، چاپ اول، تهران: نشر پژوهشگاه فرهنگ.
- فیتز پتریک، توتی (1383)، «نظریه رفاه»، ترجمه هرمز همایونپور، چاپ دوم، تهران: نشر گام نو.
- قائم مقامی، فرهت (1356)، « آزادی یا اسارت زن»، چاپ پنجم، تهران: جاویدان.
- کار، مهرانگیز (1379)، «زنان در بازار کار ایران»، چاپ دوم، تهران: نشر روشنگران و مطالعات زنان.
- گل محمدی، احمد (1381)، «جهانی شدن، فرهنگ، هویت»، تهران: نی.
- گیدنز، آنتونی (1378)، «تجدد و تشخص»، ترجمه ناصر موفقیان، چاپ چهارم، تهران: نی.
- مشیرزاده، حمیرا (1385)، از جنبش تا نظریه اجتماعی، چاپ سوم، تهران: نشر شیرازه.
- ناهید، عبدالحسین (1368)، «زنان ایران در جنبش مشروطه»، تبریز: احیاآ.
- نیک طلب، پوپک (1391)، «سیمای زن در شعر شاعران زن معاصر»، مجله حافظ، شماره 92، صص 71-78.
- علی محمدی، کاظم (1390)، « آسیبشناسی اشتغال زنان، از نگاه اسلام و روانشناسی»، مجموعه مقالات همایش خانواده و جنسیت، قم: مؤسسه امام خمینی.
- http://mehremihan.ir/research/365-zandaradabiyat.html