نقدی بر فضاهای شهری مردانه  و ارائه راهکارهایی جهت مناسب سازی فضاهای شهری زنانه
نویسندگان   مریم فلاح،تهمینه کاوه 
 

 منتشر شده از : مقالات همایش زن،معماری و شهر 

چكيده:

آنچه موجب سرزندگی فضاهای عمومی و ارتقای کیفیت محیط شهری می گردد حضور مردم و تعاملات اجتماعی میان آنها فارغ از سن، جنسیت، نژاد، قومیت، گروهبندی اجتماعی و توانایی های فردی می باشد. با توجه به اینکه سهم قابل توجه ای از جمعیت کشورمان را زنان تشکیل می دهند، عدم توجه به رفاه، شادابی و سلامت و حضور آن ها در عرصه های عمومی موجب آسیب رساندن به سلامت جسم و روان می شود و باید به نیازهای بانوان پاسخی مثبت داده شود. شهرهای معاصر با بی توجهی به حضور زنان با چالش روبرو شده است. در این پژوهش، سعی بر آنست تا با کاربست شیوه تحقیق توصیفی-تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر شیوه ی کتابخانه ای، اسنادی علاوه بر نقد فضاهای شهری مردانه، به ارایه راهکارهایی جهت پاسخگویی به نیاز زنان در این فضاها بپردازیم. نتایج حاکی از آن است که در طراحی و مناسب سازی فضاهای شهری مناسب برای زنان باید به مسافت های کوتاه، کاربریهای مختلط، چند مرکزی بودن، راحتی، امنیت، زیبایی، مقیاس کوچک و انسانی، نبود سرو صدا و خطر ماشین و تصادفات، آرامش، معاشرت، صحبت، خلاقیت، پیچيدگی، سهولت حرکت، تفریح و نشاط توجه ویژه ای نمود.تا در نهایت به یک فضای شهری موفق و همه شمول دست یافت.

 

واژه‌هاي كليدي:فضاهای شهری؛ فضای شهری موفق؛ جنسیت در فضا؛ فضاهای مردانه؛ فضاهای زنانه

.

 

مقدمه :

آنچه موجب سرزندگی فضاهای عمومی و ارتقای کیفیت محیط شهری می گردد حضور مردم و تعاملات اجتماعی میان آنها فارغ از سن، جنسیت، نژاد، قومیت، گروهبندی اجتماعی و توانایی های فردی می باشد. گروه های آسیب پذیر جامعه اعم از زنان، کودکان، سالمندان و معلولین دارای حقوق شهروندی در استفاده از این فضاها می باشند. چون همه شمول بودن محیط های شهری برای گروه های مختلف سنی، جنسی و اجتماعی موجب افزایش حضور مردم و نشانه مدنیت و ارتقای حس شهروندی است.( هاشمی ومیرغلامی1390).از آنجا  که فضاهای شهری،فضاهایی کاملا مردانه هستند، مناسب سازی فضایی در خور حضور زنان حائز اهمیت است.در سال های اخیر با توجه به رشد روزافزون زنان در عرصه های اجتماعی  و رشد و اشتغال زنان در کشور ایران کیفیت و نحوه ی حضور زنان تغییر ماهوی یافته در حالیکه طرح های شهری با تغییر این الگوها هماهنگی ندارد و تحقیقات و تجربیات بشری نشان داده است که زنان از شرایط نامساعد محیط های ساخته شده رنج می برند.

 

3- مفهوم جنسیت و تفاوت های جنسی:

از نظر لیپس جنسیت واژه ای است که به منظور بیان انتشارات اجتماعی مربوط به زن بودن و مرد بودن به کار می رود. تفکرات و احساسات و رفتارهای زنان و مردان در واقع از جنبه های گوناگون متفاوت می باشد .( سرسنگی و مفیدی،1385) این امر با در نظر گرفتن روند تحولات اجتماعی در زمان و مکان به سادگی دریافت می شود.ساختار جنسیت به عنوان جزیی سازمان یافته در درون نظام اجتماعی، در فضای کالبدی انعکاس یافته  و بیان می¬شود. و متقابلاً فضای ساخته شده تأثیرات خود را بر جنسیت وارد می سازد. (صدوقیان،1384) در رویکرد جنسی پذیرفته شده است که زن و مرد نقش های متفاوتی در جامعه و گروه های اجتماعی کوچک تر ایفا می کنند ولی نه فقط به علت تفاوت های زیست شناختی، بلکه با ایدئولوژی جوامع، گذشته تاریخی و عوامل مذهبی، قومی، اقتصادی، فرهنگی و چگونگی شکل گیری اجتماعی و محتوای این نقش ها در فضاهای گوناگون و در در طول زمان، متفاوت و در حال تغییر است. (شادی طلب،1381)  تفاوت آشکار زنان و مردان در نیازهای متفاوت عاطفی و حسی آن ها نهفته است.

تفاوت های بیولوژیکی و تفاوت در نقش های اجتماعی زنان و مردان و تصورات قالبی اجتماع موجب بروز ویژگی¬های خاصی در زنان شده است. حساسیت بیشتر زنان نسبت به مردان، مسئولیت  و نیاز به پرورش و مراقبت از دیگران، توجه به جزییات فضا، تفاوت در نقشه ذهنی و جهت¬گیری فضایی، تفاوت در در فضای شخصی، نگرانی بیشتر نسبت به محیط زیست، شدت تأثیرپذیری بیشتر نسبت به سر و صدا و بوی بد و آلودگی محیط، توانایی ضعیف¬تر در راهیابی، توجه به نشانه¬ها و نام¬ها  در جهت¬یابی، احساس ترس بیشتر، احتمال افسردگی و چاقی بیشتر، کم¬تحرکی و توانایی بیشتر در درک زیبایی، توجه بیشتر به سیمای فضا از مهم¬ترین تفاوت¬های زنان نسبت به مردان می¬باشد.

از نظر جامعه¬شناسان نیز تفاوت زن و مرد در جزییات است و نه در کلیات. از جمله تفاوت¬های بارز زن نسبت به مرد می-توان به مواردی چون تشخیص رنگ¬ها، تخمین اندازه¬ها، در محیط اطراف، ادراک و جزییات فضا (مدنی پور،1379)استفاده از عناصرموجود در تعریف حریم شخصی و فضای شخصی ملموس تر اشاره کرد و یا اینکه زنان در مقایسه با مردان فضای کمتری اشغال می کنند و به فاصله کمتری از یکدیگر می نشینند و یا می ایستند. (گنجی،1380)

همچنین جنسیت به عنوان تأثیر گذارترین عامل شخصیتی در احساس نا امنی نیزمطرح شده است. نوع جنایت در مورد زنان و مردان متفاوت است و احساس امنیت آن ها نیز تبعاً متفاوت می باشد. گرچه زنان کمتر از مردان در محیط های شهری قربانی خشونت می شوند ولی احساس ترس از زنان نسبت به مردان بیشتر می باشد.زنان موجوداتی بسیار حساس و ظریف هستند و از پرخاشگری و آسیب های جنسی بسیار در هراس اند. و به همین دلیل رفتار آنان، به تعداد زیادی از فضاهای شهری ساختار و شکل می بخشد. (شورت،1388) فضای شهری همان هیجانی که برای مردان دارد، برای زنان ندارد. می تواند مکانی باشد ترسناک و بیگانه تر، زنان به طورمعمول از فضاهای نا آشنا، تاریک و مبهم  می ترسند و از حضور در این فضا ها اجتناب می کنند (مدنی پور،1379) زنان بیشتر از مردان وابسته به حمل و نقل عمومی هستند و بیشتر از آنان بوسیله برنامه ها و مسیرهای حمل و نقل دچار محدودیت می شوند ترس زنان از جنایت و احتیاط سبب شده است، آن ها در اینکه چه مکانی، چه زمانی و چگونه در فضای عمومی حرکت کنند نیز با مشکل مواجه می شوند. (رضا زاده و محمدی،1388) در برنامه ریزی مدرنیستی نیزتأکید روی منطقه بندی کاربری زمین شهرها را به مسکن، کار و نواحی سرگرمی بر اساس الگوی سنتی فعالیت مردان تقسیم می کرد؛ اما هماهنگ با الگوهای متفاوت کار و سفر زنان نبوده است. (Greed,1994a:Greed,2000a) و آن ها را در حومه های مسکونی محدود می کرد. زنان بیشتر از مردان به وسیله عمومی  وابسته بوده و کمتر مالک خودروی شخصی هستند و در کشور ما به دلایل هنجاری و امنیتی از دوچرخه هم کمتر استفاده می کنند. همچنین بیشتر عابران پیاده را زنان تشکیل می دهند بعلاوه زنان بیشتر سفرهای زنجیره ای و پیچیده انجام می دهند تا سفرهای خطی و مشخص. (ضابطیان و رفیعیان،1387)

مفهوم فضای شهری:

مفهوم فضای شهر با مفهوم ساخت فضايی شهر ارتباطی ناگسستنی دارد و از آن جا که اين ساخت در سير تحول تاريخی خود دگرگون شده و معنا می شود، فضای شهری نيز تغيير يافته و معانی متفاوت می پذيرد. (حبیبی،1379)فضاهای شهری در شکل گيری تصوير ذهني افراد از شهر مؤثر بوده و نبايد تأثير نامطلوبی بر جا بگذارند علاوه بر آن وظيفه بسترسازی مناسب برای افزايش تعاملات اجتماعی را نيز بر عهده دارند.  بدين اعتبار می توان فضای عمومی شهری را ابزاری جهت تقويت ارتباطات اجتماعی شهر، مکانی جهت رويارويی، و هماهنگی الگوهای رفتاری شهروندان به حساب آورد.

فضای شهری به مفهوم صحنه ای است که فعاليت های عمومی زندگی شهری در آن ها به وقوع می پيوندند. (بحرینی،1386)با توجه به تعریف ارائه شده می توان دریافت که امکان حضور در فضاهای عمومی برای همه گروه¬ها فارغ از جنسیت، سن، سطح درآمد، شغل و … امری ضروری است و بالطبع حضور زنان در فضاهای عمومی نیز به عنوان گروهی اجتماعی و بهره¬مند از حقوق شهروندی از این قاعده مستثنی نیست. (پرتوی،1391)

 

مفهوم فضای شهری موفق:

موضوع فضاهای شهری از جمله مباحثی است که بسیاری از اندیشمندان مسایل شهری به آن توجه داشته اند و آن را به عنوان بستر حیات مدنی شهر عنوان می کنند.فضای شهری به مفهوم صحنه ای است که فعالیت های عمومی زندگی شهری در آن به وقوع می پیوندد.(بحرینی،1368)

مطلوبیت هر فضای شهری به ویژه برای برخی از انواع فعالیت ها، به درجه برداشت و ادراک و نیازهای فرد استفاده کننده بستگی دارد به عبارت دیگر ممکن است یک فضای شهری از دید گروهی از افراد اجتماع مناسب  و مطلوب و از منظر طیف دیگری نامناسب تلقی شود. نکته با اهمیت، وجود شرایط برابر جهت استفاده افراد مختلف از فضاهای شهری است. (رفیعیان و همکاران،1387(

لنارد و همکاران در بررسی موفق ترین فضاهای شهری اروپا هدف ها و تجربه های اجتماعی که این فضاهای شهری امکان-پذیر ساخته اینگونه برشمرده است:

– پاسخگوی تمامی اعضای جامعه، به ویژه خردسالان، بزرگسالان و معلولان به گونه¬ای ایمن  و در دسترس باشد.

– استفاده مرتب و دایمی ساکنان را تسهیل کند.

– باعث شود افراد احساس بزرگی کنند و حامی مناعت طبع آن ها باشد.

– حس تعلق به جامعه ای با هویت را تقویت کند.

– حس کنجکاوی و کاوش را برانگیزد.

– تجربه های به یادماندنی و ارزشمند به جای گذارد.

– مردم را هدایت و فعالیت های مختلف را تسهیل کند.

– زمینه ای بسازد که افراد آن مکان را مانند خانه خود احساس کند.

راه های ارتباط شخصی را تقویت کند. (ارتباط بصری، گفتاری، دیداری)(مجتبی پور،1377(

تیبالدز(1993) معیارهای مقیاس انسانی و فشردگی، حرکت و رفاقت پیاده ها، ساختار، خوانایی و هویت، پاکیزگی و ایمنی، فعالیت و اختلاط کاربری، غنای بصری و مدیریت را در بررسی کیفیت فضای شهری معرفی می کند.

رابطه میان جنسیت و فضای شهری:

طراحی فضا و مکان متأثر از خواست¬ها و اعمال قدرت گروه¬های مختلف اجتماعی است و شهرسازی قبل از آن ¬که به جنسیت وابسته باشد به فرهنگ آن جامعه وابسته شده است، برقراری تعادل بین نیازهای جنسیتی و دیگر عوامل مؤثر در شهرسازی امری ضروری و اجتناب¬ناپذیر است. (زنجانی زاده،1381)رابطه میان جنسیت و فضای شهری یکی از ابعاد ارتباط میان فضای شهر و فرهنگ است. در مطالعه این بُعد با رابطه میان بدن انسانی و فضا سر و کار داریم. فضاهایی که بنا بر ماهیت خود می توانند به سوی مردانه شدن یا زنانه شدن سوق یابند و یا تجارب متفاوتی برای هریک از این دو جنس رقم زنند. (دودانگه،1391)

در تفکیک فضاهای شهری به مردانه و زنانه و نوع نگرش و رضایت زنان از مواجهه با فضاهای عمومی ویا نیمه عمومی شهر، بدون تردید سهمی را نیز می توان برای معماری و غالب شهر در نظر گرفت. تأثیرهای فضایی و جغرافیایی شهر مستقل از شرایط و فرهنگ جنسیتی، می تواند توضیح دهنده تفاوت های جنسیتی در رابطه با شهر باشد. (ذکایی،1391)

نوع ارتباطات و نگرش های متفاوت زنان و مردان در محیط، بر فعالیت های آن ها نیز تأثیرگذار است. برای نمونه زنان کمتر از مردان برای فعالیت های اختیاری زمان و فرصت دارند، چراکه بیشتر از مردان درگیر و مسئول فعالیت های مراقبتی اند. مردان می توانند خود را از محیط جدا نمایند و بنابراین می توانند در محیطی که کس دیگری آن را ایجاد و نگهداری می کند زندگی کنند. (  Franck,2002)

هويت مردانه و زنانه فضاها به واسطه دوگانگی ها و تضادهايی ايجاد شد كه جای زن را در خانه و جايگاه مردان را فضای بيرون خانه و قلمرو عمومی بيان نمود. هويت مردانه فضاهای عمومی، حداقل در غرب می تواند به دليل توجه كمتر به زندگی روزمره و قلمروی محله ای و در عوض آن توجه و ارزش دادن به شغل و قلمرو عمومی ايجاد شده باشد. در واقع دو جهان قابل درك است، يكی باارزش است اگر خيالی و دست نيافتنی باشد و ديگری بی ارزش، بی استفاده و فاقد معنی است و ضروری و واقعی به نظر می رسد. اين تضادها، پاي های برای دوگانگی های سلسله مراتبی شدند: خيالی/واقعي،ذهن/جسم، فرهنگ/طبيعت. بدين ترتيب عناصر اوليه هر جفت كلمه در ارتباط با مردان و جز دوم در ارتباط با زنان در نظر گرفته می شود. برخلاف آن حس زنان در فضای خانه و خانواده شكل می گرفت و بنابراين نيازمند تضاد بين مفهوم واقعی و خيالی و نيازمند همزمانی زندگی روزانه و سطح وسيعی از روابط بود. Franck,2002) به نقل از رضازاده و محمدی،1388)

فضاهای شهری و زنان:

شهر مجموعه ای فرهنگی كالبدی است كه بر اساس نيازها، فعاليت ها و رفتارهای ساكنين آن شكل گرفته است. انسان ها بسته به نيازهای فردی يا گروهی خود عمل كرده و الگوهای رفتاری خاص خود را تعريف می كنند. شهر و فضاهای مختلف آن بستر يا ظرفی هستند برای اينگونه اتفاقات. به تبع فضاها و خصوصيات آنها وابستگی شديدی به نحوه فعاليت و الگوهای رفتاری استفاده كنندگان آن دارند. (پاكزاد،1384) نياز انسان به فضاهای عمومی در شهر با اين نياز انسان در شهر مرتبط است و با توجه به آن سه گونه حوزه رفتاری در رابطه با حضور انسان در فضاهای شهری مطرح می شود.

١- حوزه رفتاری بين انسان و المان های شهری در تأثيری متقابل

٢- حوزه رفتاری بين انسان و موجودات زنده اطرافش

٣- عكس العمل های جمعی انسان ها در رابطه با شهر (لنگ،1381)

حوزه های رفتاری گوناگون در محیط شهری پدیدآورنده فضاهای مختلفی هستند و بر حسب نیاز شهروندان به وجود می آیند. بسیاری از این فضاها به صورت فضایی عمومی ظاهر می شوند و جالب اینکه هر فضای عمومی در ذهن استفاده کنندگان به خرد فضاهای شخصی برای هر نفر تقسیم می شود. در طرح یک فضای عمومی برای شهر همه گونه افراد استفاده کننده ، زنان و مردان پیر و جوان- باید در نظر گرفته شده باشند. سهم عمده استفاده¬کنندگان فضاهای عمومی را زنان و کودکانی تشکیل می دهند که دارای فضای شخصی ملموس تری هستند. (ارتیز،2004)

فضای شهری می تواند با ساختار کالبدی و کارکرد اجتماعی اش عرصه مطلوبی برای رشد و بالندگی جامعه مدنی ارائه دهد. (حبیبی،1384) اگرچه نیازهای گروه های اجتماعی مختلف در شهرهای مختلف شباهت های زیادی به هم دارند، اما موانع پیش روی طراحی شهری با هم متفاوت اند. (مدنی پور،1384) در سال های گذشته مسئولیت زنان در محیط خانه به علل گوناگون بیشتر بود اما امروززنان به خصوص بانوان خانه دار از اوقات فراغت بیشتری نسبت به گذشته برخوردار هستند. همین امر سبب شده که علایق آنها به سمت فضاهای عمومی بیشتر شود اما به دلیل کمبود شدید اینگونه فضاها از طرق دیگر این نیازها را جبران می¬کنند. به عنوان مثال پدیده پاساژگردی که در اصطلاح لاتین آن به خرید از پشت شیشه¬های مغازه (window-shop) معروف است را می توان ذکر کرد. (میکائیلی،1387).

فضای عمومی شهری را در ایران می‌توان به دو دوره سنتی و مدرن (تجدد) دسته‌بندی کرد. در دوره اول فضاهای عمومی به طور کلی کم و محدود بودند (بازار، مسجد، قهه‌خانه و غیره). چون عملکردهای شهر سنتی محدود بود و بعضاً در خانه صورت می‌گرفت. اما همین فضای عمومی محدود نیز تقریباً مردانه بود. حضور زنان در بعضی غیرممکن (زورخانه، قهوه‌خانه) و در بعضی کمرنگ بود (مساجد، دارالحکومه و غیره(

در دوره پیش از مدرنیته، فضاهای عمومی عبارتند بودند از: اماکن مذهبی، مثل مساجد زیارتگاه ها، بازار، مدارس مذهبی، مکتب خانه ها، باغ های خصوصی، حمام های عمومی و معابر عمومی. و در این دوره ارتباط میان زنان و مردان بسیار کم و محدود بود و طرح جداسازی جنسیتی به شدت اعمال می شد .

در دوره مدرنتیه که با حضور پهلوی ها شکل گرفت، فضاهای عمومی تغییراتی زیادی کرد .در این دوره فضاهای عمومی، به سه دسته تقسیم می شوند، معابر عمومی، فضای کار و خدمات و بالاخره فضاهای تفریحی. در این دوره با ورود اتومبیل، خیابان های جدید جای معابر گذشته را گرفتند و بیشتر اماکن عمومی همچون بازار و ادارات دولتی نیز کنار خیابان ها ساخته شدند .در این دوره برای اولین بار فضاهای تفریحی خاصی مانند پارک ها و سینماها ساخته شد که بعد از انقلاب هم در فضای عمومی تغییر عمده ای رخ نداد، هر چند چندین مکان عمومی جدید مانند فرهنگسراها و کافی نت ها به فضای عمومی افزوده شد که خاص دوره پس از انقلاب هستند و قبل از انقلاب نبودند. (اعتماد، 1391)

نظریات و رویکردهای پشتیبان زنان و فضای شهری:

تا کنون تحقیقات زیادی در زمینه حضور زنان در فضای شهری انجام شده است و محققین در ایران و سایر کشورها در این زمینه رویکردها و راه حل های متعددی ارائه کرده¬اند و هر یک از آن ها به تعدادی از مؤلفه های مهم در ارتباط با زنان و فضای شهری پرداخته اند.

تقویت تعامل اجتماعی، امنیت و نظارت طبیعی، فعالیت های ورزشی، نزدیکی به طبیعت مهم ترین معیارهای مورد بررسی محققین در زمینه زنان و فضای شهری در جهان بوده است.(هاشمی تیله نویی،1390)

گاریکا رومن و همکاران، طراحی خوب محیط را موجب ارتقای تعامل اجتماعی بانوان می دانند. بل نیز معیار مهم تأثیر گذار در احساس امنیت بانوان را ارتباطات اجتماعی و نظارت طبیعی معرفی کرده است.

مناسب سازی فضا برای زنان به عنوان رویکردی انسانی به شکل دهی فضای شهری، مبتنی بر نوعی نگرش نوعملکردی می باشد  که مطلبی(1385) این نگرش را به عنوان مقوله ای درونی ،که تحت تاثیر عوامل بیرونی نیز قرار می گیرد،معرفی کرده است.در این نگره تمامی طیف نیازهای انسانی یعنی نیازهای جسمانی، ابعاد ذهنی و روحی یا معنایی انسان مورد بررسی قرار می گیرد.در سال های اخیر زنان و مردان فضای شهری را به صورت های متفاوتی تجربه می کنند و زنان به طور یکسان با مردان از فضای شهری بهره مند نمی شوند. (ضابطیان و رفیعیان،1387).

زنان نیز همانند مردان در جریان فعالیت روزانه نیازهای خاص خود را دارند که در اصل آن تفاوتی وجود ندارد اما چون نحوه کمیت و کیفیت برآورده ساختن واقع بینانه نیازها متفاوت است(بارنت1369،به نقل از تاجداری و اکبری،1387). توجه به تفاوت های ظریفی که در زنان نسبت به مردان وجود دارد در هیچ یک از طرح های شهری  به چشم نمی خورد. برای نمونه متناسب نبودن ابعاد و تناسبات مبلمان شهری با شرایط زنان امری مشهود است. گرچه نمی توان با قاطعیت اظهار داشت که مبلمان موجود در شهرهای کنونی مختص مردان طراحی شده است اما می توان به جرات گفت که نیاز زنان در بسیاری از موارد در نظر گرفته نشده است. (ستوده،1375) نمونه بارز نادیده گرفته شدن تفاوت¬های زن و مرد در طراحی فضا و المان-های مورد نیاز، نیمکت هایی است که در ایستگاه های اتوبوس نصب می شود چرا که هم ارتفاع مناسب در آنها رعایت نشده است و هم راحتی و آسایش لازم را ندارد، گویی آن گونه طراحی شده است تا فقط وجود خود را به رخ شهروندان و مخصوصاً مادران و کودکان خسته از دوندگی های روزمره بکشد. (تاجداری و اکبری،1387). بدیهی است که الگوهای رفتاری زنان و مردان در مکان ها و فضاهای شهری یکی نیست و به همین دلیل نمی توان به شیوه یکسان به نیازهای آنان در هنگام کار، رفت و آمد حمل و نقل، ورزش تفریح و استراحت پاسخ گفت. مسئله بسیار شگفت آور و در عین حال تأسف انگیز این است که در شهرسازی مدرن با حضور وسیع زنان در عرصه های عمومی و فضای شهری، خیلی کم به تفاوت و تنوع این نیازها توجه شده است.(مهدی زاده،1387)

زنان خصوصیات بیولوژیک، مسئولیت ها و نگاه های متفاوتی در مقایسه با مردان دارند که در ارتباط آن ها با فضا تأثیر می-گذارد. آن ها تسهیلات خاصی را از فضا انتظار دارند که با خصوصیات جسمی و نیازهای عاطفی و روحی شان متناسب باشد و زندگی روزمره و فعالیت هایشان را تسهیل کند.(محمدی،1387)

ویلیام وایت از معدود کسانی بود که به تفاوت های جنسیتی  توجه داشت و آن را در پژوهش های خود به کار می گرفت او می  نویسد نکاتی ظریف در بررسی این ترکیب جمعیتی وجود دارد، برای نمونه باید توجه داشت که زنان بیشتر از مردان به جاهایی که می خواهند بنشینند اهمیت می دهند، یا نسبت به موارد آزار دهنده حساس ترند و زمان بیشتری را صرف انتخاب می کنند.waston et al.2001) به نقل از پاکزاد،1389(

نارسایی فضای شهری برای زنان معاصر:

هجوم ماشین به درون بافت، نا امنی زنان و کودکان، مشکلات دسترسی به علت وجود موانع و کفسازی، کمبود مراکز نگهداری از کودکان، کمبود زمین بازی و توالت(توالت  عمومي) و استراحتگاه، کثیف بودن، روشنایی اندک خیابان ها، کافی نبودن خدمات حمل و نقل،ترس از آزارهای جنسی، فاصله زیاد پل ها، رنگ های نازیبا، زمان بندی نا مناسب حمل و نقل، نبود شبکه دسترسی مناسب، ترسناک بودن فضای شهری در شب و نبود پیاده راه های خوب مهمترین دلایل نارسایی فضای شهری برای بانوان می باشد.

برخی فضاهای شهری به گونه ای است كه زمينه ترس بيشتری را فراهم می آورند. زیر پل های شهری، داخل زیرگذرها، پل-های هوایی پوشیده شده با آگهی تبلیغاتی، زمین های فرورفته و گودی ها، املاک بدون مالک و متولی، کنج ها، ساختمان های نیمه تمام و رهاشده یا متروک از فضاهای بی دفاعی هستند که در گوشه و کنار شهرها به چشم می خورند و از میزان امنیت و اعتماد مردم به ویژه زنان که به دلیل موقعیت از پیش تعریف شده نابرابرشان بیشتر مستعد احساس نا امنی اند، می کاهد. (تاجدار و اکبری،1387) فضاهايی كه امكان ديدن و ديده شدن در آنها بيشتر باشد و در ضمن امكان كمی برای فرار فراهم آورند پتانسيل كمتری برای فعاليت مجرمان فراهم می آورند. آرامش فضای شهری ابتدا به وسيله شبكه ناخودآگاه و پيچيده اجتماعی و استانداردهای موجود ميان مردم حفظ می شود. می بايست چشم هايی همواره خيابان را بنگرند، چشمهای كسانی كه ما آنها را مالكين طبيعی و حقيقی خيابان می ناميم و پياده-روهای خيابان می بايست به صورت مداوم مورد استفاده قرار گيرد، تا بزنگاه های م‍ؤثر بر خيابان افزوده گردد و به مردم ساكن در خيابان، نگريستن به خيابان آموزش داده شود.

اگر فعاليت ها باهم ادغام شوند، محيط بهتر كار خود را انجام خواهد داد و طراحی خيابان بايد تقويت كننده احساس امنيت به خصوص برای زنان و دختران باشد.هرچه امنيت در محيط شهری افزايش يابد ارتباطات اجتماعی بين افراد يك اجتماع يا محله وسيعتر می شود و آنان می توانند برای خود شبكه ای از روابط را بسازند و از اين طريق احساس تعلق خاطر به اجتماع شكل خواهد گرفت.

احساس تعلق خاطر به اجتماع باعث می شود تا افراد احساس كنند كه تحت كنترل اجتماع شان قرار دارند و اجتماع به فكر آنان است و امنيت لازم را برای آنان فراهم مي كند.

مردم به شکل فردی و جمعی باید نسبت به بخشی از محیط شهری حس تعلق داشته باشند و نسبت به آن توجه و مسئولیت نشان دهند. محیط شهری باید چنان محیطی باشد که مردم را به ابراز خواسته هایشان تشویق نماید و فعالانه برحسب نیازشان عمل کنند. در شهر نیز به مثابه یک سمینار که هر کس سهمی در مباحثات جمعی دارد، باید شرایط ترغیب به مشارکت مردم تقویت شود. محیط شهری باید برای عموم کسانی طراحی شود که از محیط استفاده می کنند و از شکل آن متأثر می¬شوند نه فقط برای کسانی که مالکیت بیشتری دارند. این تفکر، بیگانگی شهروند از شهر و گمنامی شهروندان را کاهش می¬دهد و حس هویت محله ای مردم و ریشه دار بودن در محیط کالبدی شهرها را افزایش می دهد )بهزادفر،1386(

نیازها و ادراک زنان در فضاهای شهری:

يکی از ابتدايی ترين مسايل در طراحی فضاها توجه به ابعاد فيزيولوژيك بدن استفاده کنندگان آن ها می باشد. متناسب بودن ابعاد فضا و هم چنين مبلمان مربوطه می تواند نقش مهمی در تأمين آرامش ذهنی کاربران داشته باشد.  امروزه ساخت¬وسازهای غير اصولی در فضاهای شهری سبب گرديده تا شاهد عدم مطلوبيت اين فضاها باشيم.  به طوری که گاهی در برخی از سکونت گاه ها ابعاد فضاها و مبلمان مربوطه که می بايست مطابق با کارکرد اصلی آن باشد، هماهنگی لازم را با خصوصيات استفاده کنندگان نداشته و موجبات ناکارآمدی فضاها را فراهم می¬سازد.

لذا بايستی طراحان در سازماندهی و چيدمان فضايی آن ها به ويژه مبلمان شهری ارگونومی استفاده کنندگان از جمله زنان را مدنظر قرار دهند.  علاوه بر در نظر گرفتن ابعاد فيزيولوژيك زنان در طراحی توجه به حواس آدمی از قبيل حس بويايی، شنوايی و بينايی دارای اهميت است.

زيرا برانگيختن اين حواس و استفاده درست از آن ها در طراحی در مطلوبيت فضا تأثير چشم گيری خواهد داشت. (ذوقی،1388)

ويليام وايت پس از بررسی های فراوان يکي از شاخص های موفقيت فضاهای عمومی را نسبت بالای زنان به مردان می داند. چنان چه تعداد زن ها در فضايی زيادتر باشد، نشان دهنده فضايی خوب با مديريتی عالی است که مورد پسند همگان می¬باشد. زنان در انتخاب مکان های مطلوب پيش آهنگ هستند و با قوای حسی و درك شهودی خود مکان خوب را انتخاب  می کنند. (ذوقی،1388)

وايت هم چنين به سطح فضای قابل نشستن در فضا اشاره می کند و معتقد است جذابيت يك فضا در صورت نبودن محل کافی برای نشستن، کاهش می يابد و چنين فضايی جاذبه کافی برای حضور مردم را نخواهد داشت.  از نظر وی زنان بيش از مردان از فضاهای نيمه خصوصی استقبال می کنند در حالی که مردها برای نشستن در رديف های جلو و مکان هايی که حالت دروازه¬ای دارند اشتياق نشان می دهند.  در صورت وجود دو لبه موازی با خيابان مردها رديف جلو و زنان رديف دوم را برای نشستن انتخاب می کنند. (Whyte, 1980)

يکی ديگر از فاکتورهای قابل بحث نوع استفاده از رنگ¬ها در فضاهای شهری است که بسيار مؤثر است.  برخی رنگ¬ها احساس ترس از فضا را در زنان ايجاد می کنند و يا در افزايش يا کاهش فشار خون، آرامش يا تهييج و نظاير اين ها تأثيرگذار هستند . بنابراين توصيه می¬شود از رنگ های تيره و سرد پرهيز گردد و از رنگ¬های روشن و گرم استفاده شود. (سيد صدر،1380)

در عمل، امروز شهرسازان و معماران به اين واقعيت دست يافته اند که مفهوم ساخت فضا منحصر به جنبه معماری آن نيست و می بايست از ره آورد جامعه شناسی و روان شناسی نيز بهره جست.  به عنوان مثال کمالی و همکاران( 1388)در مورد عواملی که در هويت بخشی فضا مؤثرند و بايد در مناسب سازی فضاهای شهری برای حضور زنان در نظر گرفته شوند به نظم فضايی، بصری و کالبدی اشاره دارد و اضافه می کند که اين موارد به صورت جزئی تر شامل محصور بودن و استفاده از نور، رنگ، ابعاد و مقياس مناسب می باشد که به جذابيت فضا کمك می کند. بنابراين هنر طراحان محيط در اين است که با چيدمان صحيح و استفاده بجای عناصر معماری ضمن به وجود آوردن محيط و منظر مناسب و عملکردی در خور استفاده ساکنان، به مسايل روحی، روانی و آرامش بخش محيط نيز توجه کافی داشته باشند.

درك امنيت فيزيکی و روانی برای زنان مهم است. زنان نبود ناامنی را تنها به عنوان يك کمبود ناخوشايند ارزيابی نمی کنند بلکه آن را درجه ای از کنترل فضايی می شناسند که کاملاً قابل درك و احساس است. حفظ و مراقبت از قلمرو، فقدان ازدحام و درجه ای از کنترل گروهی برای مطلوبيت فضا الزامی است. علاوه بر آن فراهم کردن دسترسی مناسب برای زنان به خصوص کسانی که امکانات مالی کم تری دارند به معنی قابل استفاده بودن فضاهای باز بيشتری می باشد. (قرائی،1391)

بر اساس تحقيق فوق برخی از خصوصيات کيفی محيط که برای زنان مطلوب می باشد به شرح زير است:

– فضاهای سبز باز؛

– جذابيت¬های محيطی؛

– ميراث فرهنگی؛

– پيچيدگی و جزئيات بيشتر؛

– رنگ ها؛

– استشمام مطبوع؛

– مصالح مناسب؛

– شرايط بهداشتی و سلامتی؛

– آسايش و راحتی محيط.

کنشی زنانه در فضای شهری:

در محیط‌هایی که گروه‌های انبوه زنان حضور دارند، این احساس وجود دارد که در اینجا نیز مانند محیط خانه نوعی صمیمیت،گرمی و آرامش شکل گرفته است. همچنین زنان با حضور در شهر تلاش می‌کنند تا عدالت را به شهر بازگردانند.  فضاهای شهری بر اساس مناسبات قدرت، از تبعیض و نابرابری قومیتی و دینی یا اقتصادی رنج می‌برد. قدم‌زدن با جنسیت رابطه‌ای نزدیک دارد. قدم‌زدن در جامعه شهری امروز عمدتاً، “کنش روزمره زنانه” است تا مردانه، اگرچه در شهر نیز می‌توان حضور مردان را مشاهده کرد. از آنجایی که مردان به عنوان گروه‌های فرادست اجتماعی، قدرت را در اختیار دارند، در نتیجه آن‌ها از سویی فرصت فراغت کمتری برای قدم‌زدن در اختیار دارند، به مشاغل مهم اقتصادی و سیاسی مشغولند و در هنگام تردد در شهر از اتومبیل‌ها که عمدتا در مالکیت آن‌هاست استفاده می کنند. (فاضلی،1391)

زنان از طریق قدم‌زدن در پارک‌ها، خیابان‌ها، میدان‌ها و فضاهای عمومی شهر احساس می‌کنند که می‌توانند از این طریق بخشی از بی‌قدرتی‌شان در جامعه را جبران کنند و از این طریق فرصت دیده‌شدن را به دست می‌آورند. همان طوری که نقاشان، خطاطان، رمان‌نویسان و هنرمندان از طریق خلق آثار هنری، حدیث نفس می‌کنند و به ابراز خویش می‌پردازند، قدم‌زدن در واقع نیز راهی برای “خودبیانگری زنانه” است. توده‌های زنان نیز از طریق قدم‌زدن در شهر، با خلق اثر هنری به نام بدن زنانه در شهر به ابراز خویش می‌پردازند.

قدم‌زدن زنانه مانند قلم‌زدن برای خطاطان است. آن‌ها نیز هنگام راه‌رفتن بر روی آسفالت خیابان‌ها، سنگفرش پیاده‌روها، با هر گام خویش واژه‌ای را بر سطر خیابان می‌نویسند و نقش خود را بر لوح شهر حک می‌کنند. آن‌ها از این طریق به بازتعریف محیط عمومی شهر به عنوان محیطی زنانه، می‌پردازند. توده‌های تن آراسته‌شده زنانه، در محیط‌های شهری نوعی زیبایی‌شناسی را به شهر هدیه می‌دهد. علاوه براین، زنان با حضور خود در محیط‌های شهری و فضاهای عمومی، نوعی لطافت، آرامش و اخلاق مدنی را به فضای شهر می‌دهند.

با حضور توده‌وار زنان در این محیط‌ها، تا حدودی این تبعیض‌ها تعدیل یا کمرنگ می‌شوند. چراکه زنانی که در این محیط‌ها حضور جمعی پررنگ دارند از قشرها، مذاهب، عقاید و گروه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی هستند. چیزی‌که این محیط‌ها را یکپارچه و منسجم می‌کند زنانه بودن آن‌هاست؛ در نتیجه به کمک صفت زنانه‌شدن محیط که با عمل قدم‌زدن زنانه و یا همان حضور زنانه در این محیط‌ها شکل می‌گیرد تمام برچسب‌های دیگر حذف یا کمرنگ می‌شوند. (فاضلی،1391)

معیارهای فضای شهری پاسخگو به نیاز زنان:

این معیارها شامل سهولت حرکت، سهولت دسترسی، سازگاری کاربری، گوناگونی فعالیت، ایمنی، امنیت، آسایش کودکان، امکان تعامل اجتماعی، مشارکت و رنگ تعلق، حضورپذیری، پیاده مداری، زندگی 24 ساعته، ماندگاری، خاطره انگیزی، تغییرپذیری، حس مکان و هویتمداری، پایداری، مقیاس انسانی، کیفیت کالبدی، نفوذپذیری، سلسله مراتب (محرمیت)، همسازی با اقلیم، تشخص فرمی، انعطاف پذیری، تناسبات بصری، تنوع، محوطه آرایی، تعادل بصری، کیفیت سکانس، نقش انگیزی، بهداشت، ورزش محوری، پیوستگی فضایی، عدالت، تنوع چیدمان فضایی، آسایش محیطی، سبزینگی، آرامش و لذت، راهیابی و خوانایی می باشند.

زنان به عنوان یکی از اصلی ترین  و تأثیر گذارترین گروه ها و نیروهای اجتماعی در حیات مدنی و اداره ی شهرها، امروزه  دارای  نقشی پر رنگ هستند.

شهر مکان زندگی اجتماعی در جامعه مدنی است، جامعه ای که در عین حفظ آزادی های فردی شهروندان، زمینه کار، بحث، جریان اطلاعات، مشارکت و … را برای گروه های مختلف انسانی  به صورت مسالمت آمیز فراهم می کند.(حبیبی،1384)

نباید فراموش کرد که زنان مانند مردان همیشه کفش پاشنه کوتاه و تخت نمی پوشند و اگر کفپوش ها به درستی طراحی شده باشند نباید معلولین و سایر افراد به آسانی روی آن لیز بخورند و یا دچار مخاطرات دیگر شوند (فرهمندیان،1387)

GMUD  برقراری تساوی و عدالت بین زن و مرد در رابطه با طراحی محیطی است. شیوه طراحی GMUD ، به شیوه های مختلف زندگی حساس می باشد و برای تمامی افراد با نیازهای مختلف فرصت هایی برابر فراهم می کند تا از زندگی شهری با کیفیت بالاتری برخوردار باشند.

در برنامه ریزی طراحی با توجه به عدالت جنسیتی (GMUD) محورهای اصلی مورد بررسی به قرار زیرند:

■ تنوع و انعطاف عملکرد؛

■ وجود انتخاب در امر انجام امور اجتماعی؛

■ طراحی فضا برای برقراری ارتباط و تعامل اجتماعی؛

■ آشتی دوباره بین حرفه و کار به صورت خانوادگی؛

■ امنیت )شفافیت و اشراف بصری به فضاها تعیین و طراحی راه¬های روز و شب، طراحی راه¬های فرار، نورپردازی کافی و احتراز از راه های عبور تونل مانند ؛

■ پایداری و مسئله حفظ منابع طبیعی؛

■ مشارکت. (شكوهی،1391)

 

نتیجه گیری:

در جامعه سنتی ايران، زنان جايگاه اجتماعی نداشتند و شهرهای ايران تنها برای فعاليت های مردانه طراحی شده بودند و حضور زنان ناديده انگاشته شده بود. اما امروزه سازمان اجتماعی سنتی تغيير کرده است. زنان در صحنه های جديد نقش ها و فعاليت های جديدی در جامعه به دست آورده اند. بنابراين مهم است که فضای شهری برای حضور زنان توسعه يابد.

لذا توجه به نیازهای زنان به عنوان یکی از گروه های خاص و مناسب سازی فضاهای شهری برای حضور آنها حائز اهمیت می باشد. با بررسی متون علمی و سازمان و عناصر شهری می توان این فرضیه را اثبات نمود که فضاهای زندگی شهری به نیازهای مردانه پاسخگویی بیشتری دارند. این در حالیست که حضور زن در عرصه های زندگی اجتماعی اعم از فعالیت های اقتصادی، فرهنگی وسیاسی درقرون ٢٠ و ٢١ میلادی دربسیاری ازجوامع غربی وشرقی گسترش چشمگیری داشته است و این حضور در فضای اجتماعی- فضای شهری در حالی بوده است که فضای شهری از بدو پیدایش با توجه به عدم حضور زنان در آن سازمان یافته است. هرچند که درشهرهای سنتی ایران حضور حداقلی زن درفضاهای شهری با توجهی درخور به فرهنگ وآداب جامعه همراه بوده است.

در مجموع می توان گفت مسافت های کوتاه، کاربریهای مختلط، چند مرکزی بودن، راحتی، امنیت، زیبایی، مقیاس کوچک و انسانی، نبود سرو صدا و خطر ماشین و تصادفات، آرامش، معاشرت، صحبت، خلاقیت، پیچيدگی، سهولت حرکت، تفریح و نشاط ویژگی های فضای شهری مناسب برای زنان است.

 

منابع:

-حبیبی،سید محسن،جامعه مدنی و حیات شهری،هنرهای زیبا،شماره 7،1384.

-رفیعیان،مجتبی؛سیفیان،مهسا؛احمدوند،یزدان(1387)،سنجش میزان مطلوبیت فضاهای عمومی شهری از منظر گروه های خاص اجتماعی زنان،نامه هنر 2.

-بحرینی،حسین(1386)،فرآیند طراحی شهری(ویرایش چهارم)،تهران،دانشگاه تهران.

-شكوهی،مهشيد(1391)،طراحی شبکه دسترسی و تأمین امنیت زنان در شبکه فضاهای عمومی شهر.

-رضازاده،راضيه و محمدی،مريم (1388)،بررسی عوامل محدود كننده حضور زنان در فضاهای شهری،هنرهای زيبا،شماره 38،تابستان 1388.

-پرتوی،پروین(1391)،کارگروه زنان و فضاهای عمومی شهری،همایش زنان و زندگی شهری،تهران،ایران.

-ذکایی،محمد سعید(1391)،تلقی و تجربه زنان از شهر تهران:زمینه¬ها و الگوها، همایش زنان و زندگی شهری،تهران،ایران.

-تاجدار،وحید و اکبری،مصطفی(1387)،زنان و حکمروایی خوب شهر،جستارهای شهرسازی،شماره 25-24،بهار و تابستان 1387.

-اعتماد،گیتی،(1391)، نشست گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.آذر ماه1391

-اعتماد،گیتی،(1387)،هویت یابی زنانه در فضای عمومی،جستارهای 25.

-فاضلی،نعمت¬الله،(1391)،قدم زدن در شهر؛ کنشی زنانه،

-بنیادی، ناصر و توسلی، محمود(1371)،طراحی فضای شهری، تهران: مرکز مطالعات و تحقيقات معماری و شهرسازی.

-ذوقی،مهرنوش(1388)، طراحي فضاهاي معماري و شهري با تکيه بر نيازهاي زنان،همايش ملي زن و معماري.

-سید صدر، سیدابوالقاسم(1380)، معماري، رنگ و انسان )ويرايش اول(، تهران: طرح.

-مدنی پور،علی (1387)،طراحي فضاي شهري: نگرشي بر فرايندي اجتماعي و مکاني،ترجمه فرهاد مرتضايي، )ويرايش سوم(. تهران: شرکت پردازش و برنامه ريزي شهري )نشر اثر اصلي 1996).

-قرائی،فریبا(1391)،شناسایی عوامل کیفیت محیط با تکیه بر ویژگیهای کالبدی و زیبایی شناختی و تأثیر آن بر حضور زنان در فضاهای عمومی شهر،همایش زنان و زندگی شهری،تهران،ایران.

-دودانگه،زهره(1391)، پرونده جنسیت و فضای شهری با تاکید بر زنان.

-تمدن،رویا(1387)زنان و فضای شهری،فصلنامه جستارهای شهرسازی،سال هفتم،شماره 24و25.

هاشمی تیله نویی،ملیحه،میرغلامی،مرتضی(1390)،بازتاب جنسیت در فضاهای شهری سنتی ایران در دوران صفویه،اولین همایش ملی معماری و شهرسازی اسلامی،تبریز.

 

Whyte, William H., the Social Life of Small Urban Spaces (1980) Conservation Foundation, Washington D.C.

 

 

 

 

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!