روش روایی در تاریخ نگاری ایران، سابقه طولانی دارد. اما به این روش، چونان روشی اتکاءپذیر و علمی، کمتر بها داده شده است. تاریخ‌نگاران ترجیح داده‌اند که وقایع تاریخی را از دیدگاه و موضع حق به جانب نقل کنند و از زاویه دید مکانی، زمانی و ایدئولوژیک خود به تاریخ بنگرند و چونان عقل کل، به تفسیر تاریخ بپردازند. اما تاریخ‌نگاری روایی، به روایتی بی طرفانه از تاریخ می‌پردازد و در صورت ارائه روایت‌های تاریخی از پیشینیان، شرایط را برای تفسیر و بازتفسیر روایت، برای خوانندگان و پژوهش‌گران باز می‌گذارد.

دوره‌هایی همچون قرون وسطی در اروپا، در لایه‌های ضخیمی از این گونه تاریخ‌نگاری مدفون شده‌اند و خوانندگان و پژوهش‌گران تاریخ، با پیش زمینه‌هایی مبنی بر تاریکی این دوره‌ها به سوی خوانش متون تاریخی می‌روند. چه این داوری‌ها درست یا نادرست باشند، سمت و سوی ذهن مخاطب، از پیش مشخص شده است و نتیجه نیز جز همان چیزی نخواهد بود که نویسنده تاریخ رقم زده است. دوره قاجار نیز به چنین سرنوشتی دچار شده است، از این رو برای گریز از این سرنوشت، باید به گونه‌ای دیگر به خوانش منابع تاریخی بپردازیم.
شهر تهران، گزینه انتخابی قاجاریان برای پایتختی بود. این انتخاب، چه خوب یا بد، به هرحال، شهر تهران را به کلان‌شهر مرکزی کشور و قطب بی رقیب این سرزمین و بزرگ‌ترین و قدرت‌مندترین شهر آسیای میانی تبدیل کرده‌است. برای فهمیدن این فرآیند، چاره‌ای به‌جز مرور روایت‌های مرتبط با این شهر را نداریم.

به این منظور، چهار روایت از چهار مقطع زمانی انتخاب شده‌است که گویای سال‌های تولد و شکل‌گیری، بالندگی و رشد، افول و باززنده‌سازی دوباره این شهر هستند. سه روایت از سوی اروپائیان و یک روایت از سوی ایرانیان، سه روایت مردانه و یک روایت زنانه، در مجموع، فضایی را برای درک 130 سالِ نخست از زندگی شهر تهران به عنوان پایتخت فراهم می‌سازد.

روایت نخست را گیوم آنتوان اولیویه حکایت می‌کند. مسیو اولیویه به عنوان عضو دیرکتوار فرانسه (رژیمی که پیش از شکل‌گیری امپراطوری ناپلئون بر فرانسه حکومت می‌کرد و حاصل انقلاب فرانسه بود)، در سال 1796 میلادی، برابر با 1175 شمسی به کشورهای خاورمیانه و از جمله ایران سفر کرد. این سال، آخرین سال سلطنت آقا محمد خان قاجار است (که مسیو اولیویه از او به نام آقا محمد شاه یاد می‌کند). پس از آن، با قتل سر سلسله قاجار، فتح‌علی‌شاه به سلطنت می‌رسد. از این‌رو، روایت مسیو اولیویه، که در مقطع حساس جابه‌جایی قدرت میان دو پادشاه نخستین قاجار است، تصویری است از روند رو به اوج این سلسله. که اگرچه بیانگر دوره رکود است، اما در دل خود، چشم‌اندازی از تحولات مثبت دیده می‌شود. به‌طوری که به‌رغم شرایط نامساعد و بحرانی، که سال های پایانی سلطنت آقا محمد خان دچار آن بود، اما مسیو اولیویه چشم انداز شهر را در صورت تداوم سلطنت جانشینان او، رو به رشد و شکوفایی می‌بیند.

روایت دوم از کتاب یک سال با ایرانیان، نوشته ادوارد گرانویل براون انتخاب شده‌است. ادوارد براون در سال 1887 میلادی، برابر با 1261 شمسی وارد ایران شد. او به زبان فارسی تسلط کامل داشت و پیش از آن به قاهره و استانبول نیز سفر کرده بود. زمان ورود او به تهران، مقارن با سی و چهارمین سال سلطنت ناصرالدین شاه و اوج شکوفایی دوره قاجار در ایران است. از این نظر، می‌تواند به عنوان روایت دوره رونق اقتصادی قاجار به‌شمار آید. حدود 31 سال از اصلاحات امیرکبیر می‌گذرد. تا این زمان، ناصرالدین شاه دو سفر به اروپا کرده و متأثر از آن‌ها به چندین آزمون و خطا در زمینه اصلاحات ساختار دولت، دارالشورا و عدلیه دست زده بود. از جمله اقدامات ناصرالدین شاه، ورود صنایع مدرن و نیز، پیراستن چهره شهر تهران به سبک شهرهای اروپایی بود. روایت ادوارد براون، گویای همین اقدامات در شهر تهران است.
روایت سوم را که جعفر شهری در کتاب تهران قرن سیزدهم هجری به تصویر کشیده است، می‌توان به دوره پایانی قاجار نسبت داد. این روایت، گویای دوره رکود و افول سلسله قاجار است. اگرچه جعفر شهری در بسیاری از جاهای کتاب به داوری شخصی از قاجار پرداخته، اما در انتخاب مطالب کوشش بر آن بود که روایت‌هایی به دور از این داوری‌ها انتخاب شوند. مقایسه این روایت‌ها با روایت ادوارد براون گویای آن است که بسیاری از زیرساخت‌های دوره ناصری، همچون خیابان‌های سنگ‌فرش شده و دارای جوی و جدول و حوض، از بین رفته‌اند و شهر به جای گسترش، کوچک‌تر هم شده است. سرنوشتی که برای برخی دیگر از شهرهای ایران، همچون اصفهان هم رقم زده شده بود.

روایت چهارم را مری ویتا سَکویل ـ وست در کتاب مسافر تهران نقل می‌کند. او در سال 1926 میلادی، برابر 1305 شمسی به ایران سفر کرد. این تاریخ، مقارن با تاج‌گذاری رضا شاه و بنابراین، آخرین سال سلسله قاجار است. روایت او از تهران، چه به دلیل دیدگاه زنانه‌اش و چه به دلیل نگاه شاعرانه و داستان‌نویسانه‌اش، که شهرت او از همین رو است، روایتی متفاوت است. ویتا سکویل با ویرجینیا وولف، نویسنده سرشناس انگلیسی، روابط صمیمانه‌ای داشت و بی‌گمان از او تأثیر پذیرفته بود. کتاب مسافر تهران سرشار از تصویرهای شاعرانه از ایران و تهران است.
با بر هم گذاری این روایت‌ها، فرآیندی از تحولات شهری تهران را می‌توان به دست آورد که در شکل دهی به دانش شهرشناسی در ایران دارای اهمیت بسیاری خواهد بود.

برای مطالعه کامل مطلب فایل pdf را دانلود نمائید.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!